راز خوشبختی در زندگی مشترک
راز خوشبختی زن و شوهر
راز خوشبختی زن و شوهر
راز خوشبختی چیست
راز خوشبختی در زندگی
راز خوشبختی در زندگی زناشویی
راز خوشبختی و موفقيت
راز خوشبختی
چگونه مشکلات اول زندگی را حل کنیم؟، حل مشکلات اولزندگی، تفاهم در زندگی مشترک، راز خوشبختی در زندگی مشترک، چگونه در زندگی مشترک موفق باشیم؟
مهارتهای حل مشکلات اولزندگی
آیا می دانید؟ : بدون تردید دوران اول زندگی مشترک به دلایل متعدد دارای حساسیتهای زیادی است. از طرفی زوجین نسبت به روحیات هم شناخت کافی ندارند و از سویدیگر خانوادهها هم همواره درحال ارزیابی این زندگی نوپا بر اساس ایدهآلهای خود که معمولا به دلیل تعلق خاطرشان به فرزند تازه متاهل شدهشان است، هستند.
از سمت سوم هم زن و مردی که به تازگی تشکیل زندگی دادهاند از تجربه کافی برای حل مشکلات برخوردار نیستند و معمولا بر آتشهای کوچک و بزرگ پدید آمده، نفت و بنزین احساسی عمل کردن میریزند و حتی همان هفتههای اول و ماههای اول به این نتیجه میرسند که ازدواج ما از اول اشتباه بوده است و بیجهت نیست که در سه سال اول زندگی پدیده پرآسیب طلاق شکل میگیرد.
به همدیگر مهلت بدهیم
زندگی مشترک پهنه وسیعی از فرصتهاست که زوجین با آرامش و حساب شدگی، مشکلات را پایان کار نمیدانند بلکه آنها را بهانه و فرصتی برای آغاز جدید میدانند و با همدلی و همکوشی درصدد حل آنها برمیآیند و به هیچ وجه واقع بینی خود را قربانی ایدهآلنگری نمیکنند.
مشکلاتمان را خودمان حل کنیم
یکی از مهارتهای مهم در آغاز زندگی حل مسائل توسط خود زوجین است. زیرا زن و شوهر بهتر از هر کسی به موضوع آگاهی دارند و اکثر مسائل بیشتر به تفاوت سلایق و عرفهای زوجین است. از سویی اطرافیان ممکن است از نگاه و تجربه خودشان یا مثلا از سر محبت نسبت به فرزند پیشنهادی ارائه دهند که مناسب نیست.
از تفاوتهای جنسیتی و روحیات فردی و خانوادگی یکدیگر بیشتر آگاه شده و به آنها احترام بگذاریم. یک زوج موفق میداند که تفاوتهای زن و مرد تناسب است نه نقص و کمال. تا بدین وسیله تناسب بیشتری میان آنان، در زندگی مشترک ایجاد شود. زوجیت و دو جنسی در طبیعت بشر، برای هدف بزرگ آرامش در درون خانواده است. درنتیجه همسران باید با مطالعه و افزایش آگاهی از تفاوتهای جسمانی و روانشناختی یکدیگر، به مرور زمان شناخت خود را از حساسیتها و روحیات فردی و خانوادگی یکدیگر افزایش دهند و با آنان برخوردی شایسته نمایند.
با یکدیگر گفتگو کنیم
با هم صحبت کنید. این مهارت یکی از عوامل بسیار مهم در ارتباط موثر و رفع مسائل و مشکلات زندگی است. این امر، همچون کلیدی، بسیاری از درهای صمیمیت را به روی زوجین باز میکند و هنری است که از طریق آن میتوان از کاهش محبت و سوء تفاهم در زندگی مشترک پیشگیری نمود. در یک گفتگوی صحیح بایستی هر فرد برای برقراری ارتباط کارآمد مهارتهایی را در خود ایجاد نماید، که در ذیل به آنان اشاره میشود:
اینگونه سخن بگوییم
*ابتدا در خصوص سخن مورد نظر تامل کنید.
*به نرمی و تواضع همراه با خوشخویی، در فضای مهر و محبت و نه خشم و عصبانیت سخن بگویید.
*از سخن بیهوده گفتن و پرگوئی بپرهیزید و در موضوع مشکلتان حرف بزنید.
*اگر لازم است که در خصوص موضوع مورد نظر مفصل سخن به میان آید بایستی موقعیت و شرایط بیان سخن اثرگذار فراهم شده باشد.
*سعی کنید تا حدامکان سخنان را کوتاه و مفید مطرح کنید.
*برسخنتان تسلط لازم را داشته باشید و آنان را شمرده بیان کنید.
*سخنتان همراه با نرمی باشد و آن را در قالبی نیکو «براساس موقعیت مورد نظر» آراسته نمایید.
*از سخنان زشت که روش انسانهای خود باخته است جدا پرهیز نمایید.
*عاقل باشید و اگر موضوعی است که برایتان مهم است که مطرح شود، نترسید و با درایت آن را بیان کنید.
*مراقب باشید که با حفظ آرامش و تدبیر از شیوهی نامناسب یا کلماتی که باعث سوء برداشت میشود پرهیز نمایید.
* به دقت به سخنان طرف مقابل گوش دهید و نسبت به آنها واکنش مناسب نشان دهید.
*از مجموع سخنانتان در پایان، یک جمعبندی و نتیجهگیری روشن داشته باشید.
اینگونه سوالات بپرسیم:
*به همسرتان بگویید که به او اطمینان دارید و با پاسخ سوالی که در ذهن شما ایجاد شده، به نشاط و آرامش میرسید.
*آن را شایسته و درست مطرح کنید چرا که پرسش خوب، نیمی از آگاهی را برای شما فراهم میسازد.
*هدف از پرسیدنتان فهمیدن و درک حقیقت باشد نه برای آزردن و درمانده کردن طرف مقابل.
*درباره مسائل بیفایده از همسرتان سۆال نکنید. از لقمان پرسیدند: دانائی و حکمت تو چیست؟ گفت: از چیزی که به آن نیاز ندارم سوال نمیکنم و به آنچه بیهوده است نمیپردازم.
*در مورد پارهای موضوعات که پاسخ صریح آن باعث شرمندگی میشود خودداری شود.
اینگونه گوش کنیم
*اشتیاق خود را نسبت به شنیدن مسائلی که برای زندگی و خصوصا همسرتان مهم است، نشان دهید.
*پس از گوش کردن به تغییرات مفیدی که لازم است ایجاد شود عمل کنید! یادتان باشد این امر نشانه اهمیت دادن شما نسبت به همسرتان است و باعث افزایش حس اعتماد محبت در روابط میشود.
*خوب به سخن همسرتان گوش کنید و پیش از آنکه مفهوم مدنظر او را به درستی نیافتهاید قضاوت نکنید.
*از عواملی که سبب عدم تمرکز بر روی سخن همسرتان میشود پرهیز کنید.
*در برابر سخن همسر خود فروتن و صبور باشید و به سخن او دل دهید.
داشتن یگ گفتگوی صحیح
*صحبتتان را در موقعیتی مناسب و اثرگذار با همسرتان مطرح کنید
*سخنانتان را بگویید نه با هدف اثبات نظر خودتان، بلکه با این هدف که حق و حقیقت را متوجه شوید.
*دنبال این نباشید که حق توسط شما حتما باید آشکار شود بلکه اگر متوجه شدید خطا با شما بوده بپذیرید، خدا را شکر کنید و از همسرتان تشکر کنید.
*سعی کنید صحبتهایتان درباره واقعهای مهم که اتفاق افتاده یا به زودی روی خواهد داد باشد.
*با یکدیگر در خلوت و مکان مناسب گفتوگو کنید.
*اجازه دهید همسرتان دلایل خود و سوالاتی را که در ذهن دارد با آزادی و آرامش بیان کند.
*در بین سخنان همسرتان به دنبال مطالبی باشید که شما را به حقیقت نزدیک میکند.
*هدفتان خیرخواهی باشد. و منطقی و خالی از هرگونه تعصب و لجاجت با همسرتان گفتگو کنید.
*از «جدال» که زور گفتن و قبول نکردن حق و دلایل منطقی است دوری کنید زیر باعث میشود احترامتان را از دست بدهید.
مشورت کنیم
خود محوری در زندگی مشترک باعث کاهش محبت و نشاط در خانواده میشود. رسول رحمت (ص) مردی را که نسبت به همسرش خودمدار باشد و با تبختر رفتار کند دشمن خدا معرفی میکند. یادمان باشد هیچ چیز مانند خودمداری روابط میان همسران را تیره نمیسازد و زمینه تفاهم را از بین نمیبرد. همچنین برخی امور از حساسیت و ظرافتهای خاصی برخوردار است که با توجه به تجربه کم زوجین جوان بایستی در اولین فرصت با فردی دیندار ، عاقل با تدبیر و امانتدار مشورت کرد.
زبان نگه داریم
در اوایل زندگی مشترک به دلیل آگاهی کمی که زوجین و بستگان آنان نسبت به یکدیگر دارند ممکن است از سر دلسوزی، بستگان سخنانی را نسبت به همسر ما بیان کنند که بازگویی آنها سبب دلخوری و فاصله در ارتباطات خانوادگی شود. دراین زمینه ضرورتی ندارد این صحبتها به همسر انتقال داده شود، بلکه اگر آن مطالب برای رشد زندگی موثرند بدون ذکر نام فرد در موقعیت مناسب با شیوهای درست با همسر مطرح گردد.
لجاجت را کنار بگذاریم
در یک ارتباط موثر زوجین باید از یکدندگی و اصرار بر نظر خود به جد پرهیز کنند و در مقابل برای حل مسائل زندگی، منش حقگرایی و خطاپذیری را داشته باشند. اگر میخواهید در زندگی مشترک، آرامش و نشاط داشته باشید با ترک لجبازی به این امر کمک خواهید کرد.
از یکدیگر عیبجویی و سرزنش نکنیم
در زندگی خانوادگی، زن و مرد بایستی بدیهای یکدیگر را نادیده بگیرند. نقص زن، نقص مرد است و نقص مرد، نقص زن است و باید در روابطمان، نقصپوش باشیم. همچنان که قرآن زن و مرد را لباس هم معرفی کرده است.
اگر خواهان محبت و حل مسائل در خانه هستیم باید منفیباف نباشیم. اگر به اشکال یا نقصی در طرف مقابلمان رسیدیم؛ نباید نگاه نقطهای داشته باشیم و تمام تمرکزمان را به آن معطوف کنیم بلکه آن را در کنار خوبیها و قوتهای او ببینیم و گاهی به نقصها و عیوب خودمان هم توجه کنیم تا بتوانیم از سرزنش کردن و عیبجو بودن فاصله بگیریم.
خشونت نورزیم
ملایمت، مبارک و خشونت، شوم است. هرگاه خداوند برای خانوادهای خیری بخواهد، ملایمت را وارد آن خانواده میکند؛ زیرا ملایمت، هیچگاه با هیچچیز همراه نمیشود؛ مگر این که آن چیز را زینت میبخشد و خشونت ، هرگز با چیزی همراه نمیشود، مگر این که آن چیز را زشت میکند. آیا بهتر نیست با رافت و ملایمت از سنگینیبار مشکلات زندگی بکاهیم؟
جایگاهی که مرد انتظار دارد
بالاخره دو نفر هر چهقدر هم با هم همدل و همراه باشند، در پارهای موضوعات اختلاف نظر دارند و دیدگاهشان متفاوت است. در این شرائط به ویژه اگر موضوع مهم باشد و گریزی از تصمیمگیری نباشد، عاقلانه این است که پس از مشورت، مسئولیت تصمیم نهایی به عهده شوهر باشد و خانم علیرغم عدم تمایل قلبی، در عمل با نظر شوهرش همراه شود و به او تکیه کند. هر چند دلایلی از نظر او وجود داشته باشد که اینگونه تصمیمگیری نشود.
احترام و اعتماد متقابل
اگر زوجین چه در محیط خانه و چه در جمع دوستان و فامیل همواره احترام همدیگر را حفظ کنند و پشتیبان همدیگر باشند، هم اعتمادشان نسبت به یکدیگر افزایش مییابد و هم هیچکس به خود اجازه دخالت در زندگی آنان را نمیدهد. یادمان باشد صمیمیت زوجین همراه با حفظ حریم و رعایت ادب، یکی از مهمترین مهارتهای رفتاری برای حل مشکلات زندگی زناشویی است.
اهل رفق و مدارا باشیم
رفق به معنای نرمی و سازش کردن است و مدارا رفتاری برخواسته از درایت و فهم متناسب با توان فرد است تا او را از جایی که فعلاً قرار دارد به نقطه مطلوب برسانیم. این موضوع یک ضرورت عقلی برای زیستن است. زیرا همانگونه که انسانها از نظر بیولوژیکی و فیزیولوژیکی متفاوتند؛ از نظر ذوق، کشش، اندیشه، ظرفیت نیز متفاوت هستند پس نیاز به رفق و مدارا در زندگی است. یکی از موارد رفق و مدارا که شاید مهمترین آن باشد؛ رفق و مدارا با نابهنجاریهای اخلاقی زن یا شوهر است. فرعون کجاندیش که خودش را خدا میداند، همسرش با او سازگاری میکند و یکی از زنان برگزیده عالم میشود. امام علی (ع) سلامت زندگی را در مدارا کردن میدانند. پس فراموش نکنیم اگر از بسیاری امور تغافل و چشمپوشی نکنیم، زندگیمان تیره میشود.
آببن خوشبختی
(منتخبی ازسخنان مسعودصفایی)
۱ـ کار ما خوب کردن انسانها نیست کار ما خوب دیدن انسانهاست.
۲ـ الهی ! از تو سپاسگزاریم که به ما آموختی تا بدیگران چیزی گرانبهاتر از مال و ثروت ببخشیم و آن سخاوت در کلام محبت آمیز است پس ما را آنقدر توانگر کن تا بتوانیم هنگام رسیدن به دیگران در بخشیدن کلام محبت آمیز سخاوتمند باشیم.
۳ـ بزرگترین هدیه لبخند است چرا که می توان آنرا به همه کس تقدیم کرد.
۴ـ تو همانی که می اندیشی پس اندکی به خود لطف کن و بزرگ بیاندیش.
۵ ـ اگر کسی از ما به بدی یاد کرد ما از او به نیکی یاد کنیم.
۶ـ بزرگی در بیشتر دستور دادن به دیگران نیست بزرگی در بیشتر خدمت کردن به دیگران است.
۷ـ برای رسیدن به شهر موفقیت حتما باید از پل شکست گذشت.
۸ـ مانیامده ایم که بگوئیم ما خوب هستیم ما آمده ایم که بگوئیم دیگران خوب هستند.
۹ـ یک رهبر بزرگ بیشتر ازآنکه کاری کند تا دیگران به توانائیهای وی ایمان آورند بیشتر کاری می کند تا دیگران به توانائیهای خویش ایمان آورند.
۱۰ـ اگر کسی ما را به شاگردی قبول کرد ما او را به استادی قبول خواهیم کرد.
۱۱ـ پنج ویتامین ضروری برای کودکان:۱)ویتامین محبت۲)ویتامین توجه۳)ویتامین تحسین۴)ویتامین قدردانی۵)ویتامین احترام.
۱۲ـ همیشه همسرت را به یک شاخه گل.در کنارش نشستن و نیکوترین سخنان میهمان کن.
۱۳ـ مشکلات را مانند بدی ها رها کن و به راه حل ها بیاندیش.
۱۴ـ هر که را بینیم لبخندی زنیم.
۱۵ـ افکار بزرگ خیلی زود باعث بزرگی صاحبش می شود.
۱۶ـ گذشته را خواب کنید آینده را بیدار کنید و حال را پیدا کنید.
۱۷ـ اگر کسی ما را درک نکرد ما دیگران را درک کنیم.
۱۸ـ خود را دوست بداریم همانگونه که خداوند ما را دوست دارد.
۱۹ـ کار ما درست کردن انسانها نیست کار ما درست دیدن انسانهاست.
۲۰ـ الهی! به ماآنقدر بزرگی عنایت فرما تا بتوانیم حتی در زمانیکه کاملا حق با ماست و دیگران اشتباه می کنند به آنان اجازه دهیم تا آبرویشان را حفظ کنند.
۲۱ـ شکست ضروری ترین وسیله برای پیروزیست.
۲۲ـ اگر کسی از ما به کوچکی یاد کرد ما از او به بزرگی یاد کنیم.
۲۳ـ بزرگی در پیدا کردن بدی ها در رقیب نیست بزرگی در پیدا کردن خوبی ها در رقیب است.
۲۴ـ بزرگی یک رهبر به تعداد کسانی نیست که به وی خدمت می کنند بلکه به تعداد کسانی است که وی به آنها خدمت می کند.
۲۵ـ ریاست در دستور دادن به زیر دستان نیست ریاست در خدمت کردن به زیر دستان است.
۲۶ـ اگر کسی ما را به دوستی قبول کرد ما او را به خویشاوندی قبول خواهیم کرد.
۲۷ـ از قلعه وجودت بوسیله قویترین سربازت یعنی تفکر مثبت محافظت کن.
۲۸ـ انسان بدون هدف به مانند ماشین بدون فرمان مي ماند.
۲۹ـ راز ثروت بیشتر در خدمت بیشتربه دیگران نهفته است.
۳۰ـ راز خوشبختی بیشتر در بیشترخوشبخت کردن دیگران است.
۳۱ـ اگر کسی ما را غمگین کرد ما او را شاد کنیم.
۳۲ـ دنیای بیرونی انسان تجلی افکار درونی اوست.
۳۳ـ کار ما بهتر کردن انسانها نیست کار ما بهتر دیدن انسانهاست.
۳۴ـ الهی! ما را از نادانی تکبر دور کن تا بتوانیم به افکار.رفتار.احساسات و سخنان دیگران ارزش و احترام بگذاریم.
۳۵ـ یاد بگیریم که یاد بگیریم.
۳۶ـ بزرگی یک رهبر به تعداد کسانی نیست که به وی احترام می گذارند بلکه به تعداد کسانی است که وی به آنها احترام می گذارد.
۳۷ـ خود را آنقدر بزرگ کن تا خطای دیگران در مقابل تو کوچک شود.
۳۸ـ هدف به زندگی معنا می بخشد.
۳۹ـ شکست دروازه پیروزیست.
۴۰ـ اگر کسی در مازشتی دید ما در او زیبایی ببینیم.
۴۱_ خود را باور داريم همانگونه كه خداوند ما را باور دارد.
۴۲ـ ریاست در نشان دادن توانا ئی های خود به زیردستان نیست ریاست در نشان دادن توانا ئی های زیر دستان به خود است.
۴۳ـ بزرگی در دیدن زشتی ها در دیگران نیست بزرگی در دیدن زیبایی ها در دیگران است.
۴۴ـ محبت سرچشمه همه برکات است.
۴۵ـ الهی! ما را آنقدر توانگر کن تا بتوانیم در هنگام رسیدن بدیگران در بخشیدن کلام محبت آمیز سخاوتمند باشیم.
۴۶ـ تفکر مثبت همچون بالنیست که مسافرش را به اوج می برد.
۴۷ـ زنگ موفقیت را با تفکر مثبت به صدا در آور.
۴۸ـ هرگز با رد کمک به دیگران بازوان محبت خویش را ضعیف مکن.
۴۹ـ الهی! به ما دانایی درک دیگران عنایت فرما تا بتوانیم آنان را بی هیچ قید و شرطی دوست بداریم و همانگونه که تو آفریدی به قلب خود راه دهیم.
۵۰ـ افکار بزرگ چون نهالیست که صاحبش را روز بروز بزرگ و بزرگتر می کند.
۵۱) شکست سکوی پیروزیست.
۵۲)اگر کسی ما را نفرین کرد ما او را دعا کنیم.
۵۳)تفکر مثبت پله موفقیت است.
۵۴)صمیمیت شاهراه موفقیت است.
۵۵) الهی! به ما آنقدر قدرت عنایت فرما تا بتوانیم دیگران را هنگامی که مرتکب خطا می شوند ببخشیم.
۵۶)پیروزی فرزند شکست است.
۵۷)ما نیامده ایم که بگوئیم ما بزرگ هستیم ما آمده ایم که بگوئیم دیگران بزرگ هستند.
۵۸) پس انداز راهی روشن بسوی توانگریست.
۵۹)الهی! به ما آنقدر توانایی عنایت فرما تا بتوانیم مچ دیگران را هنگام کار خوب بگیریم.
۶۰)بزرگی در آشکار کردن خطای دیگران نیست بزرگی درپوشاندن خطای دیگران است.
۶۱) گفتن همیشگی دوست دارم به همسرخود به مانندنور خورشید است که سردی روابط را به گرمی سوق می دهد.
۶۲) یک رهبربزرگ بیشتر از آنکه در جلوی ملتش حرکت کند در کنار آنان حرکت می کند.
۶۳) ورزش بهترین داروی سلامتیست.
۶۴) رمز دوست داشتن دیگران درک آنان است.
۶۵) افراد موفق چون کوه استوار و چون فنر انعطاف پذیرند.
۶۶)شکرانه توانگری گرفتن دستهای نیازمندان است.
۶۷) هرگز محبت خود بدیگران را در معرض فروش مگذارید!چراکه هیچ كسي آنقدر ثروتمند نیست که بتواند آنرا بخرد پس آنرا به رایگان بدیگران ببخشائيد.
۶۸) ریاست در دستور دادن به زیر دستان نیست ریاست در خدمت کردن به زیر دستان است.
۶۹) بزرگترین مسئولیتی که خداوند بر دوش انسانها گذاشته همانا پذیرفتن مسئولیت کارهای خویشتن است.
۷۰) سریعترین راه برای تغییر دنیا تغییر خویشتن است.
۷۱) الهی! به ما آنقدر شجاعت عنایت فرما تا بتوانیم هنگامی که نسبت بدیگران مرتکب خطا می شویم از آنان پوزش بطلبیم.
۷۲) دنیای ما آئینه افکار ماست.
۷۳)هدف چراغ زندگیست.
۷۴)شکرانه توانگری گرفتن دستان نیازمندان است.
۷۵) بزرگی در دیدن زشتی ها در رقیب نیست بزرگی در دیدن زیبایی ها در رقیب است.
۷۶) پشتکار کلید هر موفقیتیست.
۷۷) تفکر مثبت همچون هواپیمایست که سریعا شما را به موفقیت می رساند.
۷۸) هرگز با نگرش منفی نسبت به دیگران خود را محروم از توانایی های آنان نکنید.
۷۹)همانا!محتاج ترين انسانها به محبت كساني هستند كه محبت خويش را از ديگران دريغ مي دارند.
۸۰)قدردانی از دیگران به مانند درختیست که به صاحبش میوه های بسیار می بخشد.
۸۱)همیشه بیشترین موفقیت ها نصیب کسانی می شود که بیشترین شکست ها را تجربه کرده اند.
۸۲) ریاست به نشان دادن توانائی خود به زیر دستان نیست ریاست به نشان دادن توانائی زیر دستان به خود است.
۸۳ ) در انتظار چه نشسته اید؟موفقیت یا شکست؟فقر یا ثروت؟ شادی یاغم؟دنیا در کمال سخاوت آنها را به شما خواهد بخشید.
۸۴) ما نیامده ایم که بگوئیم ما کسی هستیم ما آمده ایم که بگوئیم دیگران کسی هستند.
۸۵)ریاست به گرفتن مچ زیر دستان هنگام کار اشتباه نیست ریاست به گرفتن مچ زیر دستان هنگام کار درست است.
۸۶) یک رهبر بزرگ بیشتر ار آنکه کاری کند تا دیگران نسبت به وی خوب فکر کنندبیشتر کاری می کند تا دیگران نسبت به خود خوب فکر کنند.
۸۷) اگر کسی برای ما شمعی آورد ما برای او چراغی خواهیم برد.
۸۸) راز شادی بیشتر در شاد کردن بیشتر دیگران پنهان است.
۸۹) شکرانه جوانی احترام به سالمندان است.
۹۰) تشنگی جسم با آب و تشنگی روح با محبت سیراب می گردد.
۹۱) راستی به اعتبار و اعتبار به ثروت شما می افزاید.
۹۲) اگر باور داشته باشید که می توانید,حتما می توانید.آیا باور دارید؟
۹۳)یک رهبر بزرگ بیشتر از آنکه خود را باور کندملتش را باور می کند.
۹۴)هدف قطب نمای زندگیست.
۹۵) بزرگی به صدای بلند نیست بزرگی به افکار بلند است.
۹۶)الهي ! از تو سپاسگزاريم كه به ما آموختي بيش از آنكه ديگران به پول ما نيازمند باشند ما به بخشيدن به آنان نيازمندتريم.
۹۷)نهايت بزرگي در كوچك ديدن خطاي ديگران است.
۹۸) تجربه گنج پایان ناپدیر هر پیروزیست.
۹۹) تفکرمثبت همچون آهنربایست که فرصت ها را بخود جذب می کند.
۱۰۰)نهایت دانایی دانا دیدن دیگران است.
۱۰۱) ایمان قدرتمندترین نیروی هر انسانیست.
۱۰۲) سرنوشت امروز انسان محصول افكار ديروز اوست وسرنوشت فرداي او محصول افكار امروز اوست.
۱۰۳) در زندگی مشترک تفاوتها باعث رشد شخصیت همسران می شود.
۱۰۴)يك مدير موفق هميشه در كمك به همكارانش پيشقدم مي شود .
۱۰۵) عدالت خداوندهمچون چشمه جوشانیست که هرلحظه جاریست.
۱۰۶) انسان چه بداند چه نداند و چه بخواهد چه نخواهد ارباب زندگی خویش هست.
۱۰۷) یک رهبر بزرگ بیشتر از آنکه صبر کند تا دیگران در دوستی پیشقدم شوند وی در دوستی پیشقدم می شود.
۱۰۸)یک تخم محبت در زمین قلب دیگران بکاریدهزاران میوه از آن بچینید.
۱۰۹)کار دروازه پیروزیست.
۱۱۰)شکرانه سلامتی عیادت از بیماران است.
۱۱۱)درزندگی مشترک اختلاف نظرهمسران باعث تعالی اندیشه آنها میشود.
۱۱۲) محبت بديگران به مانند بارانيست كه خير وبركتش بر سراسر وجود شما خواهد باريد.
۱۱۳)سریعترین راه برای ساختن دنیا ساختن خویشتن است.
۱۱۴)انسان گنجی گرانبهاتر ازعمرخویش نداردپس نگاه کن آنرا در چه راهی خرج می کنی!؟
۱۱۵)صمیمیت گلهای شادی را اطراف ما می پروراند.
۱۱۶)درزندگی مشترک تشابهات همسران باعث تثبیت شخصیت آنان می شود.
۱۱۷)موفقیت زنگ خانه کسانی که اصول آنرایادگرفته، ازآن استفاده میکنند به صدا درمی آورد.
۱۱۸)یک رهبریزرگ از تهدید فرصت می سازد.
۱۱۹)انسان دوستی بهتر از خویش و دشمنی بدتر از خویشتن ندارد.
۱۲۰)به اندیشه دیگران احترام بگذارید تا به اندیشه شما احترام بگذارند.
خوشبختی یعنی اینکه خداوند آنقدر عزیزت کند که مایه آرامش دیگری شوی
راز خوشبختی چیست؟
در اين كه همه افراد جامعه خواهان سعادت و خوشبختي و بهروزي در زندگي روزمره خود هستند، شكي نيست، اما آخر خوشبختي چيست و راه وصول به آن كدام است؟ نظريههاي دانشمندان و بزرگان جهان در مورد خوشبختي، بسيار مختلف ميباشد؛ به طوري كه يكي از بزرگان 288 نظريه را در مورد خوشبختي گردآوري كرده است. در يك نتيجهگيري كلي از نظريات صاحبنظران، ميتوان به چند نظريه مهم و قابل توجه كه معمولا مورد توجه عامه مردم نيز هستند، اشاره كرد.
بعضي از صاحبنظران، راه وصول به سعادت در زندگي را منحصر به جمعآوري ثروت زياد ميدانند. برخي تنها راه سعادت و خوشبختي را رسيدن به جاه و مقام دانستهاند. گروهي ديگر همچون فرويد و طرفدارانش، خوشبختي در دنيا را منحصر به كامجويي و لذتهاي جنسي ذكر كردهاند. گروهي ديگر تنها راه رسيدن به سعادت را تكامل رفتار انساني و تعالي اخلاق نفساني معرفي كردهاند.
دستهاي تحت فشار و رنج قرار دادن و به رياضت و سختي كشيدن جسم انسان را راه صحيح خوشبختي ميدانند و عقيده دارند چنان بايد جسم و بدن را در تنگنا و سختي قرار داد كه جسم انسان ضعيف و نحيف شود و روح انسان كامل و بزرگ گردد.
مرتاضان هند از اين دستهاند. آنان كارهايي عجيب و مشكلي انجام ميدهند، مثلا دانه گندمي را ماهها در كف دسته نگه ميدارند تا سبز شود يا با بدن عريان روي ميخها ميخوابند، يا ماهها از خوردن موادغذايي و نوشيدني خودداري ميكنند. دانشمندان نظريههاي بسياري در مورد راه وصول به سعادت در زندگي ارائه كردند و هر كدام براي نظر خود، دلايلي اقامه كردند كه به سبب اختصار، از ذكر آنها خودداري ميكنيم. در ميان راهها و نظريههاي ياد شده، كدام راه و نظريه براي رسيدن به خوشبختي و نيكنامي، كارساز و تنها راه سعادت است؟
آيا هيچ يك از راههاي فوقالذكر راه اصلي ورود به وادي سعادت نيست؟ آيا چيزي فراتر از اين امور مادي تنها راه ورود به سعادت و خوشبختي است؟ اما بايد گفت راز خوشبختي تنها در پرتو ايمان الهي است و بس. خداي متعال در قرآن ميفرمايد: «الا بذكر الله تطمئن القلوب» تنها با ياد خدا، قلبها آرام ميگيرند.
افرادي در زندگي خوشبخت هستند كه از آرامش نفس و روح حقيقي برخوردار باشند. كساني كه به غلط پنداشتند زراندوزي و انباشتن مال موجب رسيدن به سعاد ت است، سخت در اشتباهند. به تجربه بر همگان معلوم شده كه ثروت زياد هيچگاه مايه سعادت و خوشبختي نيست و چه بسا باعث فلاكت شود. بهرهبرداري صحيح و قانوني از منافع ثروت و انجام كارهاي عامالمنفعه و دستگيري از نيازمندان، از كارهاي نيك و موجب رضاي خداوند است و پاداش معنوي دارد.
از اين جهت است كه ميفرمايد: «الدنيا مزرعه الاخره» دنيا كشتگاه آخرت است. در زندگي مشترك نيز كساني موفق هستند كه در عين حالي كه خود به آرزوهاي معمول و منطقي خود ميرسند و از اين بابت احساس رضايتمندي و خرسندي دارند، سعي نمايند ديگران مثلا همسر و فرزندان نيز به آرزوهاي خود برسند. در واقع فردي كه به خوشبختي واقعي ميرسد بيش از آن كه از خوشبختي خود راضي و خشنود باشد از خوشبختي ديگران راضي و خشنود است و سعادت خود را در سعادت ديگران ميبيند.
زن و شوهر سعادتمند و خوشبخت، موفقيت و خوشبختي خود را در تربيت فرزندان خوب و كسب موقعيتها و سرمايههاي اجتماعي و مادي ميدانند كه نصيب همه اعضاي خانواده ميشود.
سه راز از راز های خوشبختی
چند لحظه ای با تو
بعید می دانم زن و شوهری باشند که «طابق النعل بالنعل» تمام افکارشان عین یکدیگر باشد. من که سراغ ندارم شما چطور؟
این به این معنی نیست که تمام همسران، صبح تا شام با یکدیگر درگیرند بلکه دو فکر و دو سلیقه نمی توانند صد در صد با هم مطابق باشند ، بله اگر اختلاف ، بین زن و شوهر عمیق شود و این اختلاف ناشی از مشکلات جسمی ، جنسی و یا روحی ، روانی طرفین باشد و درمان نشود .
حتماً آن خانه رو به خرابی می نهد و همچنین ، اختلاف هایی که ناشی از هوسرانی، تجمل گرایی، زیاده طلبی، توقعات بیجای طرفین از یکدیگر و … باشد و چاره ای برای آن نیندیشند و از حد بگذرد ، آن نیز موجب اخلال در زندگی زناشویی شده و خانمان سوز می شود.
خوشا به حال آن همسرانی که از یکدیگر درس می آموزند ، نکته سنجند و اهل انصاف، به دیده اغماض و بخشش ، لغزش های یکدیگر را می نگرند و می گذرند و در زندگی یار و غمخوار یکدیگرند.
من هم دوستدارم از آنان باشم و چه بسا چنین نیز باشد ، اما حیف که سیگنال های ارتباطی را کند درک می کنم و آنوقت گاهی کمی دیر است.
و امروز هم روزی مثل همه روزها، کمی قبل از طلوع آفتاب تعامل و دیالوگ آغاز می شود. در همان ابتداء چیزی می گویم!
پاسخ می آید اسب پیش کشی را دندان نمی شمرند.
برنمی تابم ؛ کسی گزاف می گوید و یاوه می سراید چرا که منم رئیس خانه!!!
پاسخ می دهم : چرا در گنجه بازه چرا………. و بهانه می جویم .
***
دوستان در این داستان که سر تا ته آن در سه دقیقه اتفاق افتاده ، نکته هایی است جالب توجه که اگر به آن عنایت شود ، رفته رفته بسیاری از مشکلات گشوده خواهد شد و راه برای زندگی آرام و گرم هموارتر می گردد .
سپاس گزاری
به طور مثال اگر برنامه زندگی بر اساس سپاسگزاری طرفین از یکدیگر پایه ریزی شود ، چه بسا مشکلات پیدا و پنهان حل شود ،در حدیث شریف مشهور آمده است: آنکه سپاسگزار آفریدگان نباشد،حتماً سپاسگزار آفریدگار نخواهد بود و همچنین آیه شریفه می فرماید: اگر سپاسگزار بودید ، بخشش های خود را بر شما افزون سازم ، اما اگر ناسپاسی کردید ، بدانید که شکنجه من هر آینه دردناک است (سوره ابراهیم آیه 7).
آنکه سپاسگزار آفریدگان نباشد. حتماً سپاسگزار آفریدگار نخواهد بود.
جالب است بدانید در خصوص سپاسگزاری از منعم بیش از 50 مورد در قرآن کریم یافت می شود ، که نشانگر اهمیت بحث سپاسگزاری است.
و امام خمینی (ره) نیز در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل می فرماید : بدان كه از فطریاتى كه در فطرت همه عائله (خانواده) بشرى به قلم قدرت حق ثبت ، و همه با هم در آن موافق و مشتركند ، تعظیم منعم و ثناى او است ، و هر كس به فطرت پاک و خالص خود رجوع كند ، در مى یابد كه تعظیم و محبت منعم در كتاب ذاتش ثابت و ثبت است .
تمام ثناها و تعظیم هائى كه اهل دنیا از صاحبان نعمت و موالیان دنیایی خود كنند ، به همین فطرت الهیه است . تمام تعظیم ها و ثناهایی كه متعلمان از دانشمندان و معلمان كنند نیز از این فطرت است .
و اگر كسى كفران نعمتى كند یا ترك ثناى منعمى نماید ، با تكلف و برخلاف فطرت الهیه است ، و خروج از غریزه و طبیعت انسانیت است . و لهذا به حسب فطرت ، كافران نعمت(ناسپاسان) را نوع بشر تكذیب و تعییب (معیوب پنداشتن) كنند ، و از غریزه ذاتیه انسانیه خارج شمارند ، اینها كه مذكور شد ، راجع به شكر منعم مطلق – حقیقى و مجازى – بود.
همانگونه که ملاحظه فرمودید خصلت سپاسگزاری از واجبات فطری انسان است و ناسپاسی نسبت به منعم حقیقی که همان خدای بزرگ است و ناسپاسی نسبت به منعم مجازی که افراد بشر را شامل می شود ، کفر اعظم است و اصغر.
فروتنی
نکته دیگر که در این دیالوگ چند دقیقه ای بود ، بحث فروتنی و تواضع در مقابل تکبر است.
درست است که تکبر از صفات خدای بزرگ است. لیکن تکبر در بندگان عیب است و نقص ، و از صفات رذیله به شمار می آید ، شیطان که رانده درگاه الهی است و عبادت شش هزار ساله او در مقابل اغوای بشر گویا به هیچ انگاشته شد به جهت لحظاتی تکبر در مقابل فرمان خدای بزرگ بود ، بنابراین چنانچه این رذیله از هر کس ظهور و بروز نماید فرومایگی او را نمایان سازد ، پس اهل خانه باید نسبت به یکدیگر فروتن باشند تا بستر زندگی به سنگینی نگراید و کاشانه سبک و راهوار باشد.
معنای این کلام این نیست که اعضاء خانه، حرمت پدر نگه ندارند و مادر را عزیز نشمارند ، بلکه باید همان گونه که قرآن در سوره اسرا آیه 23 می فرماید: « ك مترین اهانتى به آنها (پدر و مادر) روا مدارند ! و بر آنها فریاد مزنند! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگویند » و باید پدر و مادر عزیز باشند و محترم ، بنابراین نباید با پدر و مادر با درشتی سخن گفت و آنان را آزرد .
لیک پدران و مادران نیز باید نیک بدانند : مشک آن است که خود ببوید ، نه آنکه عطار بگوید.
نظم
مطلب سومی که در این تعامل چند دقیقه ای خود نمایی می کند بحث نظم است، کراراً شنیده اید که امیرالمومنین علی علیه السلام همواره به نظم توصیه می فرمودند و جمله « اوصیکم عبادالله بتقوی الله و نظم امرکم» پیامی است که حتماً آویزه گوشتان خواهد بود و جالب است بدانید که توصیه های اهل بیت عصمت و طهارت در بسیاری از فرمایش های آنان حاکی از نظم حتی در هماهنگی بین زندگی مادی و معنوی بوده است.
به طور مثال امام صادق می فرمایند: من برنامه زندگی ام را بر چهار چیز بنا نهاده ام اول آنکه دانستم خود باید به کار خویش رسیدگی نمایم پس آستین همت بالا زدم ، تا چنین باشم و دوم آنکه دانستم خدای بزرگ در همه حال شاهد بر امور من است پس از حضور خدای بزرگ شرم داشتم و سوم آنکه دانستم روزیم را غیر از خویش کسی نمی خورد بنابراین اطمینان برایم حاصل شد تا دیگر طمع نورزم و چهارم اینکه دانستم پایان زندگی مرگ است بنابراین چنان رفتار کردم که همیشه آماده بودم تا به دیار جاوید بشتابم .
پس باید دانست که با نظم راه ها هموار می شود و مشکلات آسان می گرد پس دوست عزیز تبیانی نظم را سر لوحه زندگی خویش قرار ده تا سربلند ترین ها و موفقترین ها باشی.
خوشبختی چیست؟ و خوشبخت کیست؟
سپیده سخن «خوشبختی» واژه ای زرّین، زیبا و دلپذیر است که در هر فرهنگ و تمدنی، آرمانی ارزشمند و محبوب شمرده می شود. نگاه افراد به آفرینش و دیدگاه انسانها به هستی، مبنای تفسیر خوشبختی (سعادت) است. آنان که فقط زندگی را دامنه ای سرسبز و با صفا و ساحلی دل پسند و زیبا می دانند که باید در آن خوب نوشید و خوب پوشید و خوب گردید، خوشبختی را در جلوه هایی همچون جمال و زیبایی، مال و دارایی، قدرت و توانایی، رفاه و تن آسایی و مقام اجتماعی خلاصه می کنند، و کسانی که آفرینش را آموزشگاهی شایسته برای آموزه های آسمانی می دانند، که فرصت یک بار حضور در آن فراهم می شود و در پی آن ، ابدیت و جاودانگی نهفته است، نگاهی فراتر از رخسارهای ظاهری و جلوه های فریبا و زیبا دارند ؛ هستی را هدفمند دانسته، انسانها را ارزشمند دیده و خود را وظیفه مند در تمامی عرصه ها و صحنه ها، و شادیها و شیونها می بینند. خوشبختی در نگاه اینان، رهیایی دست نیافتنی، ارمغانی آسمانی و شانسی بی معیار و بی ضابطه نیست؛ بلکه دستاورد تلاش و کوشش و محصول رنج و زحمت آدمی خواهد بود.(1) تعریف خوشبختی برای خوشبختی دو تعریف کلّی بیان شده است: 1) خوشبختی یعنی رسیدن به لذت بسیار ویا رسیدن به لذتهای دائمی در زندگی ؛ 2) خوشبختی عبارت است از: رضایت کلی از زندگی و خشنودی از وضعیت خویشتن.(2) معتقدان به تعریف دوم، بر این باورند که دستیابی به خوشبختی به وسیله جستجو کردنِ ثبات هیجانی و تعادل حیاتی، سودمندتر از زندگی در منتها درجات هیجان غیرقابل پیش بینی و لذتهای اندک زودگذر است.(3) به طور کلی، خوشبختی یا سعادت، حالت و وضعیتی است که با: لذت، آسایش، موفقیت و نیل به آرزوها، و همچنین: سُرور، بهجت، و رضایت و خشنودی از جریان امور، همراه است.(4) در تکاپوی خوشبختی اگر بخواهیم در یک کلام بگوییم که انگیزه آدمی در کنش و کوششی که دارد چه چیز است، طبعا «خوشبختی» به ذهن می آید. برای انسان، سعادت و خوشبختی هدفی بسیار مهم در زندگی است. مردم انرژی قابل توجهی را صرف جستجوی خوشبختی و همچنین در صورت به دست آوردن آن، صَرف حفظ کردن آن می کنند. اهمیّت خاصی که خوشبختی به عنوان یک ارزش انسانی داراست، حسّ ما را برمی انگیزد تا برای نیل به آن، وقت و همّت گماریم. نکته شایان توجه، اینکه باید باور کرد: «هر کس خود ، عامل خوشبختی خویش است». خوشبختی خریدنی نیست ؛ بلکه دریافتنی است. رسیدن به خوشبختی به قابلیت فردی بستگی دارد. تو می توانی از امکانات مادی و غیرمادی خود طوری استفاده کنی که زندگی ات به جهنم تبدیل شود ، یا طوری که زندگی ات آکنده از زیبایی، عشق، شادی و خوشبختی و صفات بهشتی گردد. این ، به تو بستگی دارد. دلیل اینکه در دنیا این همه بدبختی و رنج و عذاب وجود دارد، این است که آدمها در فضای غفلتْ سرگرم هستند و نمی دانند بر روی بوم نقاشیِ وجود خویش، چه نقاشی کنند. زندگی به خودی خود، مانند یک بوم سفید نقاشی است. هرچه بر روی آن رسم کنی، همان رخ می نماید. می توانی فلاکت و بدبختی و بیچارگی بر آن نقاشی کنی، و یا می توانی نقش شادی و خوشبختی بر آن بیفکنی؛ تمام شکوه و عظمت وجود انسانیِ تو در این آزادی و انتخاب، خلاصه می شود. خوشبختی در فرآیند رشد خوشبختی، شادکامی و کامیابی، آرزوی دیرینه تمامی انسانها بوده است. همه ما محرومیت، درد، رنج، اندوه و مصیبت را پدیده هایی تلخ در زندگی می دانیم و با تلاش بیشتر خود، در پی رفاه و آسایش بیشتر خودمان هستیم، دنبال روزی هستیم که هر آنچه را دوست داریم تهیه نماییم و به جاهایی که علاقه مندیم، به راحتی سفر کنیم، محفلی خوش و شاد، زندگی لبریز از موفقیت، و صفا و صمیمیت فراهم نماییم و سالیان سال، خوشبختی و سعادت را در آغوش خود بگیریم. این آرزو در سالهای مختلف زندگی، جلوه های خاص خود را به همراه دارد. از این رو، در دوران کودکی، شیرین ترین خواسته ما، بهره مندی از خوراکیهای لذیذ، لباسهای زیبا و بازیهای گوناگون است، و در ایام نوجوانی و جوانی، جلب اعتماد دیگران، مطرح ساختن خود و کسب محبوبیت و معروفیت (با آراستن قیافه و تنظیم رنگ لباس و کسب موفقیتهای شُهرت آور و…)، موضوع خوشبختی، خواهد بود، و در مقاطع سنّی بالاتر، در جلوه های جدید دیگری این آرمان شیرین، رخ خواهد نمود.(5) راز خوشبختی از آنجا که انسانها افکار و اندیشه های خود را برمی گزینند، خود، تعیین کننده میزان خوشبختی در زندگی خویش هستند. برای خوشبختْ زندگی کردن باید بر افکار مثبت و خوب، تمرکز و تسلّط داشت. حال آنکه بسیاری از افراد، بر عکس عمل می نمایند. این گونه افراد، تمجیدها و تحسینها از خود را نشنیده می گیرند، امّا حرفهای ناخوشایند و افکار منفی را مدتها در ذهن خویش تکرار می کنند. خوشبخت زیستن، هنری است که به توانایی فایق آمدن بر مشکلات در کوتاه ترین زمان ممکن بستگی دارد. راز خوشبختی صرفا دانستن و اندوختن راه حلها نیست ؛ بلکه به کارگیری این راه حلها و استفاده مناسب و به موقع از آنهاست. همه آدمها خواهان زندگی راحت و بدون دغدغه هستند ؛ امّا زندگی پر از مسائل و مشکلات است، به طوری که هر مشکل که حل شود، مشکل دیگر رخ می نماید. از این رو، اگر افراد بدانند و به خود بباورانند که مشکلات، بخشی از زندگی در این جهان اند و باید آنها را به عنوان امکانات مبارزه و رشد و محرّکهای زندگی قلمداد کرد، قدرت و کنترل بیشتری بر زندگی خود پیدا خواهند کرد. از طرفی، هر یک از افراد برای «خوشبخت شدن» به یک تصمیم و اراده جدی نیازمندند ؛ تصمیمی مبنی بر اینکه هر روز از وقت محدودی که در اختیار دارند، بیشترین و بهترین بهره را ببرند. دوران زندگی انسان بر روی زمین، کوتاه است. زمان می گذرد و همه چیز تغییر می کند. شما اختیارات و انتخابهایی دارید که در جریان آنها، رهیاها و اهداف شما به تحقّق می پیوندند. افکار خود را اصلاح کنید نوع نگاه آدمی به حوادث، رابطه مستقیم با میزان درد و عذاب ناشی از آن حوادث دارد؛ به گونه ای که اگر با دیدی روشن و مثبت به یک حادثه نگریسته شود، نکات مثبت و آموزنده ای در آن می توان یافت که تسکین بخش و آرامش دهنده انسانهاست. به عنوان نمونه، توجیه زیبایی که برای یک واقعه می کنیم، از شدّت و عمق ناراحتی و استمرار رنج، جلوگیری می کند. برخی افکار غلط، بزرگ ترین دشمن زندگی افرادند و خسارت و زیان فراوانی بر زندگی وارد می سازند. پاره ای از این باورهای غلط و مخرّب، عبارت اند از: نیاز شدید و غیر اصولی به تأییدشدن از طرف اطرافیان و دیگران، نیاز شدید به جلب توجه بیش از اندازه و نیاز شدید به قدردانی و همچنین اعتقاداتی از قبیل اینکه ما قدرت مقابله با غم و غصه و اندوه و آلام و رنجها را نداریم، و محکوم جبرِ سرنوشتیم. در مقابل، اعتقادات و باورهای سازنده ای وجود دارند که باعث آرامش و آسایش زندگی می شوند، به طور مثال: اعتقاد به اینکه خدا، پشت و پناه انسانهاست و با تکیه بر قدرت و حمایت او انسانها به پیش می روند، اعتقاد به اینکه آنچه در زندگی رخ می دهد، حکمتی دارد و موجب رشد و تکامل در این جهان و اجر و پاداش در آخرت می شود، باور به اینکه انسانْ ارزشمند است و با تکیه بر ارزشهای درونی خود می تواند بهترین باشد و سرانجام، باور به اینکه: «خواستن، توانستن است» و اینکه افراد، آنچه را که بخواهند، می توانند روزی به دست آورند. انسانهای عاشق خوشبختی، از خوشحال سازیِ دیگران و انجام دادن کار و خدمت به دیگران دریغ نمی ورزند، ترحّم بیش از اندازه بر حال خود، روا نمی دارند، از اشتغال بیش از حد به خویشتن پرهیز دارند، در دوستی و محبت ورزی پیش گام اند، از کینه توزی و خشونت به دورند، و دارای نگرش مثبت و عزّت نفس بالایی هستند. خوشبختی از نگاه افراد دیدگاههای متفاوت و گاه متضاد درباره زندگی، خوشبختی و عوامل سعادت و بهره وری، به گونه ای است که پاره ای از آنها تعجب آفرین، برخی حیرت افزا و بعضی موجب استهزا می شوند. آنانی که با دانش و بینش روشن، حقیقت هستی و راز آفرینش را دریافته اند، به خوبی می دانند که با تخیلات، و رهیاهای رمانتیک، با افکار و تصوّرات موهوم نمی توان به ساحل خوشبختی و سعادت رسید. خوشبختی از آنِ کسی است که نخست، ارزش والای انسانیِ خود را بیابد و از شرافت رفیع خویش در آفرینش آگاه باشد، خود را برده نان و نام نسازد، و هیچ گاه شخصیت خویش را تنها در زیباییهای زودگذر و جلوه های ناپایدار دنیا، خلاصه نکند. پرسشهای کلیدی در تفسیر خوشبختی پرسشهایی وجود دارد که عبارت اند از: 1 . آیا اساسا عامل و یا عواملی که واقعا انسان را خوشبخت و سعادتمند کند، وجود دارد و یا سعادت، خواب و خیالی بیش نیست و در این جهان، آنچه خلق شده است، درد و رنج و شقاوت و بدبختی است و بس؟ چنانچه می دانیم گروهی از فیلسوفان قدیم و جدید جهان، بدبینی را شعار خود قرار داده بودند و این طور فکر می کردند که جهان، سراسر، تلخی و درد و رنج است. پر واضح است که این طرز تفکر، با تعالیم الهی به هیچ وجه، قابل تطبیق نیست (البته این مجال را گنجایش تفصیل در این باره نیست).(6) 2 . آیا عامل سعادت و خوشبختی فقط یک چیز است و انسان باید تنها در جستجوی آن یک چیز باشد و یا اینکه سعادت در گرو مجموعه ای از عوامل است؟ 3 . آیا آن یک عامل یا چند عامل، در وجود خود انسانْ نهان است یا در جهان بیرون است و انسان باید آن را از خارج وجود خود به دست آورد؟ و یا پاره ای از عوامل خوشبختی، درونی است و بخشی بیرونی؟ 4 . اگر همه آن عوامل یا بعضی از آنها در خودِ انسانْ نهفته است، آیا در جسم و نیروی جسمانی است و یا در روح و روان آدمی، و یا برخی در جسم و بعضی در روح است؟ اینها پاره ای از پرسشهای کلیدی است که در این موضوع، قابل بحث و بررسی است. البته در این زمینه سخنهای فراوان گفته شده است که خلاصه همه، این پرسش است که: «سرچشمه خوشبختی» کجاست؟ سرچشمه خوشبختی برخی معتقدند که سرچشمه سعادت (خوشبختی) را در درون خود باید جستجو کرد . آنهایی که تفسیر سعادت را «آسایش از آلام» می دانند، بر این باورند که آلودگی با دنیای بیرون، موجب درد و رنج است و هرچه انسان، بیشتر خود را از جهان بیرونْ بی نیاز سازد و رابطه اش را با بیرونْ قطع کند، از سعادت (که چیزی جز خلاصی از رنج نیست) بیشتر بهره مند می شود. نشانه هایی از این طرز تفکر را در تصوف هندی و افکار بودا و مانی و پیروان ایشان می توان مشاهده کرد. دسته دیگر، سرچشمه خوشبختی را در جهان بیرون می دانند و معتقدند انسان، موجودی اینْ جهانی است و تحت تأثیر عوامل این جهان است. این دیدگاهِ مادّی مَسلک، سعادت را فقط وابسته به عوامل خارجی می داند. نظر سوم، این است که سرچشمه سعادت را تنها از درون یا از بیرون دانستن، مبالغه است. انسان نه آن چنان است که بتواند از عوامل بیرونی بی نیاز گردد و بدون استمداد از آنها به کمال و سعادت نائل شود، و نه آن طور که تمام خوشیهایش منبع بیرونی داشته باشد. بلکه کانون توانمندیهای درونی انسان، در کنار منابع محیطی و بیرونی، بروز و ظهور پیدا می کند و به شکوفایی و خوشبختی می رسد. از این رو، اکثر فرهیختگان، سرچشمه خوشبختی را همزمان هم وابسته به عوامل درونی و هم عوامل بیرونی می دانند. البته سهم هر یک و کیفیت تأثیر هر کدام و نقش ثابت یا متغیّر آنها، متفاوت خواهد بود.(7) نقش دین در خوشبختی گرچه معارف وحی و آموزه های دینی، پدیدآورنده نگاه درست به هستی و ارمغان آور الگوهای آسمانی است ، امّا استعداد و ظرفیت افراد در بهره گیری از این منبع سعادت آفرین، به سان مشعلهای شعله ور و فروزانی است که آدمی را به سرمنزل مقصود (که همانا سعادت واقعی است)، هدایت می کند.(8) دین، هدیه ای الهی است که آرامش خاطر و آسایش وجود تمامی پیروان و شیفتگان را در دوری از نگون بختی و بدبختی فراهم می سازد و راه روشنِ خوشبختی را فرا روی تمامی علاقه مندان می گشاید. بی گمان، دستیابی به تمام معیارها و پرداختن به همه شیوه های خوشبختی از این رویکرد، در این مجال مختصر نمی گنجد. از این رو، با اشاره به پاره ای از صفات و ویژگیهای بنیادین، تحقیق و بررسی افزون تر به فرصتی مناسب موکول می گردد. 1 . شناخت و معرفت به دین: آگاهی از دین، اولین قدم در راه رسیدن به موفقیت کامل و خوشبختی واقعی است. لذا بر هر انسانی لازم است دین را به طور کامل بشناسد، تا بهتر بتواند مسیر زندگیِ خود را، بر طبق دستورالعملهای سعادتبخش دین اداره کند؛ چرا که بدون شناخت دین، هرگز عرصه زندگی نمی تواند از توطئه شیاطین ایمن باشد، و از آلوده شدن به امورات ضد خوشبختی در امان باشد. 2 . صبر، تحمل و توکل: صبر و تحمل در برابر تلخیها و ناراحتیهای دوران زندگی، رمز موفقیت و خوشبختی است. استقامت در مسیر سعادت، آن گاه استمرار دارد که طالب خوشبختی، در اثر ایمان، روح و روان خویش را به صبر و تحمّلْ عادت دهد. انسانی که به چیدن گل زیبا و خوشبویی عشق می ورزد باید در مقابل نیش خارهای اطراف گل ، صبر و تحمل نماید تا بتواند به خواسته والای خود نایل آید. و این همه در شرایطی است که بداند هیچ پناهگاهی در برابر حوادث ناگوار روزگار، ایمن تر از پناهندگی به خدای مهربان نیست. انسان متوکل، ضمن تلاش و تکاپوی بسیار ، خود را صاحب تمام توانها و صلاحیتها نمی داند، با دیده ای فراتر از چشمان ظاهری، کارهای خود را به دست کارسازِ آفرینش و توفیق آفرین هستی می سپارد و با نشاط روحی و قوت قلب در عرصه سعادت و سلامت فعالیت می کند. 3 . نیت الهی داشتن درکارها: خلوص نیت به پروردگار متعال، راه وصول به خواستها و اهداف است ؛ زیرا جهان هستی با تمام خصوصیاتش تحت سیطره و اراده اوست و هیچ عاملی نمی تواند بدون اراده خداوند، مفید یا مضر به حال کسی باشد، و خداوند، اراده کرده است آنانی را که با نیت خالص عمل کنند، سعادتمند سازد. 4 . دانش و بینش: دانش، مشعل فروزان دیدن است، و بینش، روشنگرِ خوب دیدن، درست دیدن و به جا دیدن . انواع داراییهای مادی و معنوی و تمامی امکانات رهیایی، در صورتی زمینه ساز نیکْ انجامی و خوشبختی خواهند بود که در مسیر انسانی و انگیزه الهی به کار گرفته شوند. دانش و بینش، لحظه های زندگی را صفحات زرّینی می کنند که همه نعمتها، به کیمیایی ارزشمند، تبدیل شده، در راه رسیدن به خوشبختی و سعادت رقم می خورند. 5 . رهایی از اسارتهای لذّت بار: غبارروبی ضریح وجود از دلبستگیهای پوچ و بی محتوا و پاک کردن آیینه نفس از وابستگیهای پست، زمینه ساز رویش زلال عشق و معرفت بر صفحه دل و رواق دیده می شود. ارمغان هدایتی که رسولان الهی نخستین وظیفه خود را در انجام دادن آن بیان کرده اند، تهذیب نفس و رهایی از اسارت ذلت بار است. بی شک، هرچه زنجیرهای وابستگی به تعلقات مادی و هوسهای حیوانی کمتر باشد، قدرت پرواز و شکوفایی بیشتر خواهد شد، و این، رمز سعادت و راز خوشبختی حقیقی در گذر زندگی دنیوی است. 6 . اخلاق شایسته: گام دیگر در دستیابی به قلّه رفیع خوشبختی آن است که در عرصه زندگی در مدار حق و بندگی، اخلاق شایسته پیدا کنیم، رویی گشاده، اخلاقی ملایم و سخنانی زیبا و مهدبانه داشته باشیم، از سلیقه های شخصی ای که آنها را به نام دین جا می زنیم، دوری کنیم، خودسازی را در خمودی، بی حالی، بداخلاقی و سکوت بی جا ندانیم، و از آن سو، خوش اخلاقی را در شکستن حریم الهی و دریدن مرزهای دین نبینیم. اخلاق در نگاه پاکِ معصومان(ع) خوشبختی جاودان معرفی شده است. رسول اکرم(ص) فرمود: «کسی که این ویژگیهای شایسته را دارا باشد، نیکبختی دنیا و آخرت را از آنِ خود کرده است: اخلاق نیک که با آن در بین مردم و با آنان زندگی کند ؛ قلب خاشع و سپاسگزار از تمامی نعمتهای الهی ؛ زبانی که به ذکر خداوند مشغول است».(9) و چون شخصی از رسول اللّه (ص) دستورالعملی خواست تا با عمل بدان محبت خدا، خلق خدا، افزایش مال و دارایی، طولانی شدن عمر و محشورشدن با پیامبر را ـ که دستاوردی جز خوشبختی دنیا و نیکبختی آخرت نخواهد داشت ـ به دست آورد، حضرت فرمود: «اگر محبت خداوند می خواهی، پرهیزکار و متقی باش، اگر علاقه مردم را می جویی به آنان نیکی کن و از آنچه در دستشان می بینی، روی بگردان، اگر افزایش داراییِ خود را طلب می کنی، آن را از حقوق الهی و مردم، پاک کن، اگر سلامت تن می خواهی، بسیار صدقه بده، اگر بلندی عمر می جویی، صله رحم کن واگر به دنبال محشورشدن با من هستی، سجده هایت را طولانی نما».(10) آفرینش برای خوشبخت شدن امروزه تکنولوژی، ما را هم نسبت به درد خود بی احساس کرده است و هم نسبت به درد دیگران . بدین ترتیب که بیش از حد در معرض مسائل غامضِ سرگرم کننده قرار گرفته ایم.(11) صادقانه در مورد زندگی خود فکر کنید. آیا وقتتان را صرف کارهای پرمعنایی می کنید که باعث خوشبختی شما شود؟ یا اکثر وقت خود را صرف کارهایی می کنید که موجب رضایت شما نیست؟ اگر زندگی تان به پایان برسد آیا آرزو خواهید کرد که زمان بیشتری را به گونه ای متفاوت سپری می کردید؟ اگر تنها یک ماه از عمر شما باقی مانده باشد، چه چیزی را تغییر می دهید؟ داشتن خوشبختی یعنی توجه کردن به هر لحظه زندگی؛ در هر لحظه ای که کاملاً حضور دارید، یعنی فرصت حاضر را قدر دانستن و در زمان حال زیستن. برخی افراد، هنر در حالْ زیستن را ندارند، زمانِ حال خود را با اشتغال فکری به خاطرات گذشته یا انتظارات پوچ آینده تخریب می کنند. انسان خوشبخت، فرزند زمان حال است، در زمان حال زندگی می کند، گرچه زندگی در زمان حال را به معنای نادیده گرفتنِ غیر عقلانیِ گذشته و یا مهیا نشدن برای آینده تلقی نمی کند. او می داند برای خوشبخت شدن به دنیا آمده است، پس در این مسیر، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی ورزد. آیین خوشبختی شما نیز می توانید با رعایت نکات زیر، احساس آرامش و خوشبختی را در خود افزایش دهید: 1 . مرتب و منظم باشید و برای کارهایتان برنامه ریزی کنید. 2 . در کارهای هدفدار، بهره ور باشید. 3 . به افراد دیگر محبت بورزید، و روابط شخصی رضایت بخش را توسعه دهید. 4 . نگرش مثبت داشته باشید و تفکر مثبت و خوش بینانه را توسعه دهید و نگرشهای منفی خود را کنترل کنید. 5 . در زمان حال زندگی کنید و از آینده، استقبال نمایید، و اهداف شخصی برای خود تعیین کنید. 6 . هویتِ مربوط به شخص خودتان را کشف کنید. 7 . به وقایع شاد و خوش زندگی، ارج نهید. 8 . در روابط میانْ فردی، سعی کنید اهل گذشت و بخشندگی باشید. نکته پایانی لحظات خوشی و نیکبختی همیشه در دسترس هستند، به شرط آنکه: به هستی خوشبین باشید، نَفَس عمیق بکشید و به آفتاب، سلام کنید. برای وقتتان ارزش قائل شوید، و آن را تلف نکنید ؛ برای زندگی و سلامت خود سپاسگزار باشید ؛ به یاد داشته باشید، هیچ گاه برای مهرورزیدن، دیر نیست ؛ به روح اطرافیان خود توجه کنید ؛ محبت خود را به دیگران ابراز کنید؛ برای زندگی روزمره سپاسگزار باشید؛ برای نعمتهای خداداد، شکرگزار باشید ؛ به یاد داشته باشید که خوشبختی، تنها امتداد شادی و سادگی است ؛ در هر حال، همواره به یاد خدا باشید ؛ در دوستی با خدا استوار باشید . و مطمئن شوید که آفرینش برای خوشبختی شماست.(12) |
راز خوشبختی در زندگی چیست؟
خوشبختی در خانواده چیزی است که میتوان با طرز کردار و گفتار، آن را تامین کرد زیرا خوشبختی و سعادت خرید و فروش نمیشود وگرنه فقرا هرگز شیرینی زندگی را نمیچشیدند.
جام خانواده؛
وقتی رضایت از زندگی را خوشبختی بدانیم دیگر برای سعادتمند شدن به دنبال پول و ثروت نخواهیم بود. چه بسا خانواده های فقیری که در اوج رضایت و خوشبختی به سر می برند و با همه ناداریهایشان احساس خوشبختی میکنند، همان گونه که گفته اند: «سعادت و خوشبختی، ممکن است به انسان روی آورد. در خانه محقر و کوچک هم سعادت را میتوان به دست آورد، بدون آن که شریک زندگی انسان، شخصی کاملا بی عیب و زیبا باشد.»
این طور نیست که هرگاه ثروت وجود داشته باشد، خوشبختی خود به خود از راه برسد. البته اگر بقیه عوامل خوشبختی جمع باشد ثروت چیزی بسیار خوب خواهد بود. به اصطلاح، ثروت برای خوشبختی علت تامه نیست تا خوشبختی ملزوم آن باشد. «بدون تردید، کانون گرم خانواده و صفای آن، با پول، شهرت و … ارتباط مستقیم ندارد با محبت کردن به یکدیگر و با خودیاری میتوانند چنان صفا و ایمانی در دلها به وجود آورند که خروارها پول و ثروت جای آنرا نگیرد.»(البته معنای این گفته ها تشویق به فقر نیست.)
همه چیز به چگونه نگریستن برمیگردد. گاهی داشتن ثروت و مادیات باعث اختلاف و بدبختی میشود، چنان که ویلیام جیمز در این باره میگوید: «آه اگر همه بشر همداستان شده، به این پشیز ناچیز آن قدرها اهمیت نمیدادند، چه هماهنگی لذتبخشی در دنیا حکمفرما می شد. اگر علاقه به پول و افتخارات این دنیایی از روی زمین برانداخته می شد چه قدر مردم با هم دوستانه زندگی میکردند؛ به نظر من این امر، درمان همه دردهاست.»
عوامل خوشبختی
«کسی که درصدد ساختن خانه ای است، قبل از ساختن، مقدمات آن را فراهم میسازد؛ زمین می-خرد، مصالح آماده میکند و طرح میریزد تا خانهی آیندهاش کاملا مطلوب و بیعیب باشد. در زندگی نیز باید از قبل، در انتخاب اعضای خانواده و چگونه ساختن زندگی آینده بسیار دقت کرد؛ اینها از مهمترین مسائلی است که سلامت و پایداری زندگی را تامین کرده و خوشبختی را به ارمغان میآورد.
در این بخش، برخی ملاکها برای شروع زندگی خوب، آورده شده است:
1. دقت در انتخاب همسر
اولین عامل خوشبختی در خانواده، دقت در انتخاب همسر است؛ زیرا ازدواج یک امر بسیار مهم و سرنوشت ساز است که کامیابی یا شکست در آن، در زندگی آینده تاثیر بهسزایی دارد.
امام رضا(ع) میفرماید: «به بندهی خدا فایده ای بهتر از همسر خوب نمیرسد که وقتی او را می بیند خشنودت سازد و در غیاب او از نفس خودش و مال شوهرش حفاظت کند.»
از این روایت به خوبی فهمیده می شود که یکی از عوامل خوشبختی در خانواده دقت در انتخاب همسر است زیرا انتخاب همسر مانند لباس خریدن، موقتی نیست. تو میخواهی یک عمر با او زندگی کنی و او را محرم راز خود قرار دهی، ممکن است در اثر عجله و عدم دقت کافی، ناچار شوی عمری را با ناراحتی و گرفتاری بگذرانی.
2. ایمان و دینداری
رسول خدا(ص) میفرماید: «هرکس با زنی برای مالش ازدواج کند خدا او را به همین امر واگذار می نماید و هر کس که برای جمالش ازدواج کند به چیزی میرسد که از آن کراهت دارد و هر کسی که برای دینداری ازدواج کند خداوند هر سه را برایش جمع می کند.»8
البته اسلام مخالف زیبایی و ثروت نیست، اما اگر امر دایر باشد بین دیندار و زیبا و یا دیندار و ثروتمند، دیندار مقدم است زیرا زن دیندار مایه سعادت و خوشبختی انسان است. رسول خدا(ص) میفرماید: «از سعادت و خوشبختی مرد آن است که زن صالح و پاکدامن داشته باشد.»10
3. عقل و هوش
عقل و زیرکی، یکی دیگر از عوامل خوشبختی در خانواده محسوب میشود. اداره و تداوم و پیمودن راه راست و حل مشکلات زندگی کار ساده ای نیست. همسر عاقل، امکانات خانواده و شرایط و اوضاع زندگی را خوب درک می کند و با توقعات بیجا و بلندپروازی همسرش را در فشار قرار نمیدهد. زوجین هر چه عاقلتر باشند بهتر می توانند همسرداری کنند و وسیله آسایش و خوشی همدیگر را فراهم سازند و از اختلافات و مشکلات بکاهند. همسر عاقل، گذشت و بردباری دارد و با بهانه های کوچک و جزیی زندگی را متلاشی نمیسازد.
در همین زمینه امام علی(ع) میفرماید: «با انسان احمق و نفهم ازدواج نکنید زیرا معاشرت با او بلایی است عظیم و فرزندانش نیز ضایع خواهند شد.»
4. تفاهم اخلاقی
چهارمین عامل خوشبختی در خانواده تفاهم اخلاقی است چون زن و شوهر باید یک عمر با هم زندگی کنند. اگر خوش اخلاق باشند زندگی آنها شیرین و دلپذیر و گرم و باصفا خواهد بود و با تفاهم اخلاقی مشکلات زندگی را حل و فصل خواهند کرد و برعکس اگر هردو یا یکی از آنها بداخلاق باشند زندگی بر هر دو نفر سخت و دشوار خواهد شد و چیزی نمی تواند تلخی آن را شیرین سازد. رسول خدا(ص) میفرماید: «اگر کسی به عنوان خواستگاری به نزد شما آمد که خلق و دینش را می پسندید، با او ازدواج کنید و اگر به این دستور عمل نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود خواهد آمد.»
«حسین بشار واسطی» میگوید: «به امام رضا(ع) نوشتم، یکی از خویشاوندان از دخترم خواستگاری کرده است اما بداخلاق است. امام فرمود: “اگر بداخلاق است دختر به او نده.”16
5. عفت و پاکدامنی
از جمله عوامل خوشبختی در خانواده عفت و پاکدامنی است. اگر ما به روایات معصومان دقت کنیم به خوبی می فهمیم که آنان بر عفت و پاکدامنی تاکید فراوان میکردند.
رسول خدا(ص) می فرماید: “خداوند متعال میفرماید: «وقتی اراده کنم که خیر دنیا و آخرت را برای یک مسلمان جمع کنم، قلبی خاشع و زبانی ذاکر و تنی صابر بر بلا به او عطا میکنم و همسری به او میدهم که از نگاه کردن به وی شادمان شود و آن زن در غیاب شوهر از نفس خود و مال [دارایی] شوهرش نگهداری کند.»
6. اهداف مشترک
یکی دیگر از عوامل خوشبختی در خانواده، اهداف مشترک محسوب میشود. هر چه مشترکات میان افراد، افزایش یابد به همان مقدار امکان توافق، بیشتر می شود. وقتی دو انسان، علاقه ها و مشترکات فراوان دارند، امکان بیشتری برای همزیستی سالم دارند.
جمعبندی و نتیجه گیری
باید برای سعادت و خوشبختی در خانواده عوامل منطقی و درستی در دست داشته باشیم که بهترین عوامل، در آیات قرآن کریم و روایات معصومان(ع) بیان شده است. از آن جمله میتوان به: 1. دقت در انتخاب همسر 2. ایمان و دینداری 3. عقل و هوش 4. تفاهم اخلاقی 5. عفت و پاکدامنی 6. اهداف مشترک و 7. عمل صالح اشاره کرد.
این عوامل سبب سعادت و خوشبختی انسان در دنیا و آخرت میشود. باید به مرد و زن جوانی که میخواهند با هم ازدواج کنند توصیه شود در انتخاب همسر به این عوامل دقت کامل داشته باشند که چه کس را در دین و اسرار خود آگاه میسازند. مسلما یک همسر با ایمان، عاقل، بااخلاق و پاکدامن نمیتواند با یک همسر بیایمان، بیعقل، بداخلاق و خیانتکار و بیعفت ازدواج کند و عمرش را با بدبختی بگذراند.
آیا میدانید سه رکن اصلی زندگی سالم چیست؟
بسیاری از جوان ها رسیدن به سن خاص ویا دارا بودن شرایط متعارف مادی را، برای ازدواج کافی می دانند، در حالی که در کنار رشد جسمی، رسیدن به رشداجتماعی، اخلاقی و عاطفی از شروط لازم برای ازدواج است که به آن اشاره می کنیم:
بسیاری از جوان ها رسیدن به سن خاص ویا دارا بودن شرایط متعارف مادی را، برای ازدواج کافی می دانند، در حالی که در کنار رشد جسمی، رسیدن به رشداجتماعی، اخلاقی و عاطفی از شروط لازم برای ازدواج است که به آن اشاره می کنیم:
1) رشد اجتماعی
رشد اجتماعی، سازگاری خوب اجتماعی با همهی آدم ها و از جمله با همسری است که قرار است عمری با او زندگی کنیم. افرادی که در زندگی مشترکشان رعایت حقوق همسر را میکنند، احترام میگذارند و حق تصمیمگیری برای همسر قائل می شوند از رشد اجتماعی برخوردارند. یکی دیگر از مشخصههای رشد اجتماعی، داشتن استقلال فکری است. افراد مستقل تواناییها و محدودیت هایشان را به خوبی می شناسند و این شناخت به تصمیم گیری صحیح کمک می کند، آنها در مورد مسائل مختلف خوب می اندیشند و ارزیابی می کنند و پیامدها و نتایج کارهای خود را بر عهده می گیرند. در بسیاری از ازدواج ها عدم استقلال یکی از زوجین باعث بروز اختلافات بسیاری می شود. افرادی که استقلال ندارند، وابستهاند و توجهشان بیشتر معطوف به دیگران است تا خودشان ، اهل فکر کردن و اندیشیدن نیستند وچون خود را قبول ندارند دائماً دنبال کسی هستند تا به جای آنها تصمیم بگیرد و مسئولیت را از گردن آنها سلب کند. گاهی حتی برای امور ساده ای مثل انتخاب رنگ پارچه دچار تزلزل میشوند. افرادی که روحیه استقلال طلبانه ندارند زندگی مشترک ناموفقی خواهند داشت.
استقلال فکری از دو راه به دست می آید: یکی از طریق مطالعه ( درسی، متفرقه و آزاد ) در مورد چگونگی رفتارهای اجتماعی و دیگری از طریق تجربه ؛ به این معنا که تجربه ای که از کارهای گذشته داریم درمورد کارهای آتی در نظر بگیریم . در اینجا ذکر این نکته لازم است که مستقل بودن به معنای مشورت نکردن نیست، استقلال فکری وقتی تحقق پیدا میکند که هدفی را که شخص دنبال می کند تنها به واسطه صحبت دیگران زیر پا نگذارد بلکه برای رسیدن به آن اهداف از مشورت کردن با دیگران استفاده کند.
یکی دیگر از فاکتورهای رشد اجتماعی اعتماد به نفس است. یعنی باور داشتن توانایی ها و شناخت محدودیت ها و این که فرد بداند، میتواند از عهده ی مسئولیت های خود برآید. می توان اعتماد به نفس را نوعی واقع بینی نیز دانست؛ زیرا افرادی که دارای اعتماد به نفس هستند، تصویر درستی ازخود دارند و افرادی که اعتماد به نفس ندارند مردد و دودل هستند، کاری را شروع کرد ه ولی به آخر نمی رسانند و بیشتر منفی بافند. ” من نمی توانم ” ،” غیر ممکن است” ،” نمی توانم تصمیم بگیرم ” جملاتی هستند که این افراد زیاد به کار می برند و تحت تأثیر دیگران قرار گرفته، تصمیمگیری شان سست می شود. نقطه مقابل این افراد، افراد مغرورند که توانایی های خود را بیش از اندازه می پندارند و در ارزیابی خود دچار اشتباهند. برای تقویت اعتماد به نفس باید شناخت واقعبینانهای از تواناییها و نقاط مثبت خود داشته باشیم و آنها را تقویت کنیم. به کار بردن عبارات مثبت نیز در تقویت اعتماد به نفس نقش مؤثری دارد. باید هدفهایی را که انتخاب میکنیم در حد تواناییهایمان باشد تا هر بار که کاری را با موفقیت به اتمام میرسانیم یک لایه به اعتماد به نفس ما اضافه شود.
2) رشد اخلاقی
رشد اخلاقی یعنی کنترل داشتن روی رفتار، عادات و خلق و خوی خود ؛ به طوری که هم حقوق خود و هم رفاه و حقوق دیگران رعایت شود. کسی که رشد اخلاقی دارد خصوصیات زیر را داراست: همیشه پیامدهای اجتماعی و رفتار و اخلاقش را در نظر می گیرد، حتی در حین عصبانیت آنقدر کنترل دارد که حرفی نزند تا بعد احساس گناه کند و یا باعث قطع روابط شود و به طور کلی پیامد بدی داشته باشد. یکی از فوائد داشتن رشد اخلاقی این است که انسان احساس آرامش میکند چرا که وقتی کسی کنترل رفتار و گفتارش را داشته باشد، بیشتر از همه خودش احساس آرامش میکند. رشد اخلاقی باعث نزدیکی دلهاست و در یک تعریف جامع می توان گفت که:
‹‹ واقعیت آن چیزی است که هست و اخلاق آن چیزی است که باید باشد.››
3) رشد عاطفی
رشد عاطفی به معنای داشتن کنترل روی عواطف مثبت و منفی است. یکی از نشانه های رشد عاطفی داشتن اعتدال است؛ همانطور که پرخاشگری محض غلط است، مطیع بودن محض نیزغلط می باشد. مطلب دیگری که در رشد عاطفی هر فرد باید مورد توجه قرار بگیرد حس وظیفه شناسی است . به شخصی وظیفه شناس گفته می شود که وظایف نقشی را که ایفا می کند به خوبی بشناسد و انجام دهد. به طور کلی وظیفه شناسی در نقشها بیان می شود؛ افراد وظیفه شناس احساس مطبوعی از زندگی دارند و از آن راضی هستند. افرادی که از رشد عاطفی برخوردارند در زندگی احساس آرامش میکنند و به دیگران هم آرامش میدهند. ذکر یک نکته در اینجا ضروری به نظر می رسد و آن نقشی است که والدین در تربیت فرزندان خود دارند، چرا که دختر یا پسر باید از جنسیت خویش راضی باشد در غیر این صورت رشد عاطفی با اختلال روبرو میشود. والدین باید بدانند که دختر و پسر فرقی ندارند. تفاوت در نقشی است که آنها در آینده ایفا میکنند. باید آنها را با صداقت، قاطع و دلسوز و مهربان تربیت کرد.
تا اینجا به ذکر مسائلی پرداختیم که قبل از ازدواج باید مورد توجه قرار بگیرد
اما بسیاری ازنکات هست که بعد از ازدواج باید مد نظر داشت و برای رسیدن به حد مطلوب آن تلاش کرد.
قطعاً از هر دختر یا پسر جوانی که سؤال شود معیار خوشبختی بعد از ازدواج را چه می داند ؛ یکی از معیارهایش را به داشتن تفاهم اختصاص می دهد. بسیاری تفاهم را شبیه هم بودن و اختلاف نظر نداشتن می پندارند در حالی که زن و شوهر باید مکمل هم باشند نه این که مثل هم شوند. برای دستیابی به تفاهم باید بتوانیم شرایط یکدیگر را درک کنیم و خود را درجای دیگری ببینیم وهم احساس شویم. چیزی که هر زوج جوانی باید بداند این است که هیچ رفتاری به خودی خود، سر نمیزند . زن ومرد باید بتوانند از دریچه چشم هم به مسائل بنگرند نه این که مقابل هم قرار بگیرند.
یکی دیگر از راه های رسیدن به تفاهم، داشتن صبر و شکیبایی و گذشت است.
اما گذشت و شکیبایی باید دوطرفه باشد. گذشت یک طرفه باعث بدتر شدن و تقویت رفتار نامطلوب طرف مقابل می شود. گذشت منطقی و آگاهانه گذشتی است که طرف مقابل از آن اطلاع پیدا کند و خود نیز پشیمان و متنبه (تنیبه، آگاه) شود و در نتیجه، تغییر رفتار ایجاد شود. در غیر این صورت گذشت یک طرفه امری بیهوده است. برای ایجاد تفاهم نباید به منزلت و ارزش انسانی خود ضربه زد.
هنر گوش دادن
عامل دیگری که درزندگی زناشویی بسیار حائز اهمیت است ولی کمتر به آن پرداخته می شود؛ هنرگوش دادن و چگونگی سخن گفتن است.
دقت و توجه به صحبت دیگران و مفاهیم آن، به موقع صحبت کردن و سخن مفید و نه بیهوده گفتن یکی از عواملی است که به درک متقابل زوجین کمک بسزایی می کند. باید به صحبت های طرف مقابل به خوبی گوش داد. به خصوص در زمان بحث و گفتگو که آن نیز زمان مخصوصی دارد . این امر باعث میشود که بحث به مشاجره کشیده نشود. مطلب دیگر با ملاطفت صحبت کردن است چرا که گاهی نحوه و چگونگی سخن گفتن مقدم بر محتوا و به عبارتی “چه گفتن” است.
صداقت
در انتهای این مبحث به ” صداقت ” در زندگی زناشویی می پردازیم . بسیاری از مردم با نظر یکی از بزرگان موافقند که گفته است ” ترجیج می دهم از شنیدن حقیقت غمگین شوم تا از شنیدن دروغ خوشحال گردم” . چرا که عدم صداقت باعث می شود تمامی صحبت های شخص زیر سؤال رود و در تمام آنها شک و تردید به وجود آید. هیچ چیز به اندازه عدم صداقت باعث بی اعتمادی در زوجین نمیشود در عین حال سبب کینه نیز می شود و فضای مسمومی را ایجاد می کند
حفظ قدرت مرد … راز خوشبختی زن
مردان عاشق قدرتند و از آن لذت میبرند. تا وقتی که به این حس آنها پی نبرده باشید باید خواب خوشبختی را ببینید. خانمها، اگر قدرت مردی را نادیده بگیرید و یا از آن انتقاد کنید بدانید در جایی در رابطهتان مشکل پیش میآید چرا که او دنبال کسی است که به قدرتهایش ایمان داشته باشد.
شما به عنوان یک زن اگر میخواهید احساس خوشبختی کنید ،بهتر است به این نکتهها توجه کنید:
اگر خودتان دارای در آمد هستید.
سعی کنید درآمدتان را به رخ همسرتان نکشید. حتی اگر درآمد بیشتری هم دارید. بهتر است به روی خودتان نیاورید. بگذارید همسرتان احساس کند اداره امور مالی خانواده به دست اوست.
او را با کسی مقایسه نکنید.
نگویید شوهر خواهرم دو تا خانه دارد. فلانی این قدر درآمد دارد و تو … اگر واقعاً به بهبود اوضاع مالی فکر میکنید او را برای تلاش بیشتر تشویق کنید، این گونه انتقاد، دشمن صمیمیت است.
هیچ گاه نگویید تو بیعرضهای!
تو بیعرضهای یعنی فرو ریختن مرد؛ یعنی به دست خود خانه خراب کردن. هرمفهوم مشابه تو بیعرضهای، خواندن فاتحهای بر صمیمیت و عشق متقابل مرد است.
شوهر خود را حلّال مشکلات بدانید.
مشکل را به او بگویید و از او بخواهید به شما در حل آن کمک کند.
به مردان اندرز ندهید و نصیحت نکنید.
مردها اغلب دوست دارند مشکلاتشان را به تنهایی حل کنند، مطمئن باشید در صورت لزوم با شما مشورت میکنند و موضوع را در میان میگذارند. با نصیحت نکردن، زندگی خود را عاشقانه کنید.
مردها را تشویق کنید.
مرد عاشق تشویق است پشت او زدن به علامت تشویق را فراموش نکنید. مرد، آفرین شما را همیشه به خاطر میسپارد.
به مردان فضا بدهید.
گاهی شوهر خود را رها کنید تا با خود خلوت کند. با دوستانش به کوه برود و به خانواده خود به تنهایی سر بزند. مدام دنبال او نباشید فضای رها شدن چیزی است که آنها به آن نیاز دارند. اگر به آنها این فضا را هدیه دهید آنها نیز به شما عشق میورزند.
مرد دوست دارد که از او قدردانی شود.
تشکر به مرد قدرت پرواز میدهد. از هر کار کوچکی که برای شما انجام میدهد، تشکر و قدردانی کنید تا او نیز بیحساب به شما عشق بورزد.
مرد باید تأیید شود.
توانایی همسرتان را مدام تأیید کنید، تأیید مردها یعنی فوران صمیمیت.
باید مورد اطمینان باشد.
به وی اعتماد کنید با اطمینان خاطر به این که او میتواند و شما نیز میتوانید به راحتی بسیاری از کارها را به او بسپارید.
سکوت مردان را نشکنید.
این اشتباه خانمهاست که وقتی مرد ساکت است، مدام به سمت او میروند و با او حرف میزنند اگر او ساکت است شاید به مدتی سکوت نیازمند است و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر. سکوت طولانی در زنان به احتمال زیاد معنای دیگری دارد، به معنی آزرده خاطر بودن، اما در مورد مردان این طور نیست. البته اگر در موارد متعدد مردها ساکت بودند شاید بهتر است در رفتار خود کمی تجدید نظر کنید.
برای ارتباط بهتر با مرد زندگیتان به نکات زیر توجه کنید:
درخواستتان را مستقیماً بیان کنید.
وقتی از همسرتان میخواهید که کاری را انجام دهد بهتر است بگویید: میشود این کار را انجام بدهی؟ نه این که میتوانی این کار را انجام بدهی. بیشتر زنان در این مواقع از کلمه میتونی استفاده میکنند چرا که به نظر میرسد مودبانهتر است. ولی در این صورت شما از همسرتان درباره توانایی او سوال میکنید تا این که بگویید کاری را انجام دهد. مردان ترجیح میدهند که درخواست شما مستقیم باشد. هرچند ممکن است ابتدا برای شما سخت باشد ولی بهتر است درخواستتان را مستقیماً به آنها بگویید بیشتر مردان صحبت مستقیم را به ایما و اشاره ترجیح میدهند.
منظورتان را رک و ساده بگویید.
رک و مستقیم با آنها صحبت کنید سعی کنید دقیقاً آن چه را که در نظر دارید به آنها بگویید و تنها به سرنخها و نشانهها نپردازید و بعد هم از آنها انتظار داشته باشید تا منظور شما را دریابند. زنان بیشتر از مردان قادر به این کار هستند پس ساده و بیپرده مسایل را مطرح کنید.
نظر همسرتان را دقیقاً بفهمید.
وقتی از او میخواهید که نظرش را راجع به چیزی بدهد، مطمئن شوید که منظورش را فهمیدهاید، در غیر این صورت دوباره بپرسید تا مطمئن شوید.
او را به گوش نکردن حرفهایتان متهم نسازید.
این کار شما، حس تحقیر و ناپختگی را در او ایجاد میکند و او شما را همانند کنترل کنندهای برای خود خواهد دید. مطالب و گفتههای خود را کوتاه کنید و فرض کنید که او هم گوش میکند.
وقتی به حرفهای شما گوش میدهد از او تشکر کنید.
مردان به این نوع تأیید و تصدیق از جانب شما نیاز دارند، به خصوص که در حیطه روابط میان شما هم باشد. آنها اغلب احساس میکنند نمیتوانند نیازها و خواستههای همسرشان را کاملاً دریابند. به همسرتان کمک کنید تا اعتماد به نفس بیشتری را حس کند و این کار را با تقدیر و تشکر از تلاشهایش انجام دهید…
جهان هستی و خلقت بر زوجیت استوار شده است؛ زوجیت قانون حیات و بقاست. در میان انسانها حساسترین انتخاب در طول زندگی، انتخاب همسر است که براساس آن نهاد خانواده شکل میگیرد.
والاترین هدف و کارکرد خانواده تکمیل هویت و تأمین آرامش همسران است.
در سایه ی آرامش، انسانها به رشد و بالندگی مناسب دست مییابند و خلاقیتهای خود را بروز میدهند.
مهر و محبت، صمیمیت و وفاداری از مهمترین عوامل پایندگی و تقویت نهاد خانواده است، همچنان که حفظ کانون خانواده یکی از اصلیترین تکالیف هر یک از همسران محسوب میشود. شایسته است همسران با شناخت کامل تفاوتهای یکدیگر و یادگیری روشهای ابراز محبت و دستیابی به تفاهم، سعادت خود و خانواده را بیمه نمایند و از کوتاه ترین لحظههای با هم بودن بیشترین بهرهها را ببرند؛
همسرداری مهارتی است که زن و شوهر (زوجین) با شناخت توانمندیها، تفاوتها و حساسیتهای یکدیگر بتوانند به نیازهای جسمی، عاطفی، روانی طرف مقابل پاسخ دهند، بهطوری که هر دو احساس رضایت خاطر نموده به آرامش نسبی دست یابند.
تفاوتهای روانشناختی زنان و مردان در زندگی مشترک
- میزان اعتماد به نفس زنان با احساس اطمینان آنان از «دوستداشته شدن» رابطه ی مستقیمی دارد، در حالیکه مردان زمانی از اعتماد به نفس کافی برخوردارند که بتوانند در خواستهای همسران خود را برآورده کنند.
- زنان دوست دارند برای حل شدن یک موضوع درباره ی آن صحبت کنند (حتی اگر وقت زیادی صرف نمایند)؛ در حالی که مردان این عمل زنانه را پرحرفی تلقی میکنند.
- زنان دوست دارند که شوهرانشان محبت خود را ابراز کنند و به آنان بگویند که چقدر دوستشان دارند، اما مردان فکر میکنند که همسرانشان باید بدانند که «من فقط او را دوست دارم،» و نیازی به گفتن نیست.
- وقتی مردان از زنان خود حمایت میکنند، آنان را در حل مشکلاتشان توانمندتر میسازند، و به زندگی امیدوارتر و علاقهمندتر میکنند.
- زنان فرمان بردن را دوست دارند ولی معتقدند این فرمان بردن باید عاشقانه باشد، در این صورت حاضر به هر گونه ایثار و فداکاری خواهند بود.
- هنگامی که مردان دیر میکنند، زنان با سوالهای «چرا دیر کردی؟» کجا بودی؟ و…» در حقیقت دلواپسی و نگرانی توأم با عشق و علاقه را به همسر خود ابراز میکنند، اما شوهران فکر میکنند که همسرانشان میخواهند آنها را زیر سوال ببرند و افراد بیمسوولیت و غیر مطمئنی جلوه دهند.
- وقتی شوهران فکر میکنند که برای زندگی و همسرشان مفید هستند، احساس ارزشمندی و توانمندی مینمایند ولی زنان زمانی این احساس را دارند که فکر کنند برای همسرانشان عزیز هستند.
- مردان پس از گوش کردن به صحبتهای همسر خود بلافاصله میخواهند مشکل را حل کنند، بنابراین به راهنمایی آنان میپردازند، در صورتی که شاید زنان فقط میخواستند احساساتشان را بیان کنند.
-زنان میزان ارزشمندی و علاقه شوهرانشان را به خود با میزان برآورده شدن خواستههایشان محک میزنند.
مردان یا باید سعی کنند خواستههای منطقی آنان را برآورده کنند و یا آنان را با دلایل صحیح متقاعد سازند.
کلیدهای برقراری ارتباط صحیح با خویشان همسر:
1- به خانواده ی همسرمان نیز به اندازه ی خانواده ی خود احترام بگذاریم.
2- با خانواده ی همسر خود همان گونه رفتار کنیم که با خانواده ی خود رفتار مینماییم.
3- به هیچ یک از خانوادهها اجازه ی دخالت در زندگی خود را ندهیم. در صورتی که خانوادهها قصد راهنمایی داشته باشند، فقط از تجربههای آنان استفاده کنیم و تصمیم نهایی را با مشورت همسر خود اتخاذ نماییم.
4- در صورت بروز اختلاف، از در میان گذاشتن موضوع با نزدیک ترین خویشاوندان نیز پرهیز کنیم.
5- در حضور خویشان به همسر خود بیشتر توجه کنیم و او را در گفتوگوها شرکت دهیم.
6- در صورت بروز مشکل از سوی خانواده ی زن یا مرد، عضو همان خانواده باید مشکل را حل کند، زیرا هر یک از همسران به خوبی خانواده ی خود را میشناسند و بهتر میتوانند چارهجویی نمایند.
7- از چشم وهم چشمی و حسادت بپرهیزیم.
8- به آداب و رسوم خانواده ی همسرمان احترام بگذاریم؛ چنانچه برخی از آنها را صحیح نمیدانیم هرگز آنان را به خاطر پایبندی به آداب و رسوم خود استهزا نکنیم.
9- لازم است گاهی همسران به تنهایی به دیدار خانواده ی خود بروند.
10- این واقعیت را بپذیریم که علاوه بر همسر، پدر و مادر حق مسلمی برگردن ما دارند، بنابر این در صورت ضرورت، هر یک از همسران باید به خوبی از خانواده خود حمایت کنند.
چگونه فکر دیگران را بخوانیم؟؟؟؟
آیا مایلید به افکار کسی که کنار دستتان نشسته است پی ببرید؟ اگر با افراد زیادی مواجهه شده باشیم می توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت کردنشان نیز بشناسیم اما این شناخت در مواجهه حضوری با دانستن بسیاری از حالات اثبات شده در علم روانشناسی بهترین شناخت را نسبت به دیگران برایمان به ارمغان می اورد. اکنون با توجه به نکات ارائه شده میتوانید از روی هر یک از حالات زیر افکار آنها را بخوانید:
خوددار:
اگر شخصی دستهایش را پشت کمر خود قفل کند این امر نشان میدهد که وی خود را بشدت کنترل کرده است . دراین حالت او سعی دارد خشم یا احساس نا امیدی را از خود دور کند. این فرد در واقع نشان میدهد که از اعتماد به نفس بسیار بالایی برخوردار است و میتواند در حالات مختلف بر خشم یا ناامیدی خود غلبه کند . در این حالت بهتر است با این فرد به آرامی ارتباط برقرار کرد.
تدافعی:
اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد این حالت نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله غیر منتظره و ناگهانی یا بی میلی برای تغییر چهره شخص است. اگر انگشتها مشت شده باشند حالت بی میلی شدیدتر است در این حالت بهتر است با ارامش با شخص مورد بحث برخورد شود تا کم کم از حالت تدافعی خود خارج شده و ارتباطی زیبا را شروع کند.
متفکر:
گره کردن دستها به دسته های صندلی نشان میدهد که شخص سعی دارد احساس خود را مهار کند اما قفل کردن قوزک پاها به یکدیگر حالت تدافعی است این حالت شاید بیشتر در مسافران مظطرب هواپیما به هنگام پرواز و فرود دیده شود.
بسیاری از افراد این حالت را به نوعی رسیدن به تصمیمی بزرگ میدانند اما روانشناسان بالینی میگویند که حتی اظطراب نیز نشانه تفکر فرد است.
دقیق:
وقتی شخص انگشت سبابه خود را روی صورت و بقیه دستش را بصورت گره کرده در پایین صورتش قرار میدهد یعنی که فرد مورد نظر بسیار دقیق است. این حالت نشان میدهد که شخص با دقت زیاد به صحبت های شما گوش میدهد و یک یک کلمات شما را می سنجد و در عین حال در چهره او حالت انتقادی نیز به چشم میخورد اما این انتقاد جنبه دوستانه دارد و شاید بیشتر به منظور برقرار یک ارتباط بین دو نفر است.
دودلی:
انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره نشان دهنده حالت تردید و دو دلی است . او به صحبت های شما و صحت گفته هایتان تردید میکند . در این حالت ممکن است آرنج روی میز قرار گرفته باشد به گفته برخی از روان شناسان نگاه خیره همیشه نشانه دو دلی است چرا که ثابت قدم و محکم بودن نگاه انسان را نیز مصمم و با اراده می سازد. شاید چون از نگاه شما تردید و دودلی آشکار است دیگران برای قدم جلو گذاشتن و دوست شدن با شما ترید دارند.
بی گناه:
دستهایی که روی سینه قرار گرفته باشند بهترین نمونه برای حالت بی گناهی و درستکاری است. این حالت به عقیده اکثر روانشناسان اثر باقیمانده ای از شکل سوگند خوردن است که در آن دست را روی قلب قرار میدهند. حالت تواضعی که در این عمل وجوددارد میتواند به شما بگوید که این فرد به رغم آنکه خود به بی گناهیش اذعان دارد ولی نمیداند چگونه آنرا به اثبات برساند و در عین حال بسیار مایل است تا دوست صمیمی برای بیان آنچه در قلبش میگذرد داشته باشد.
مطمئن:
دستهایی که به کمر زده میشود در مردها نشان دهنده آن است که فرد به آنچه میگوید اعتقاد و اعتماد کامل دارد. خانمها هنگامی که دست خود را به کمر میزنند نشان میدهند که به آنچه میگویند اطمینان دارند. اما در هر دو مورد این حالت به ما میگوید که فرد به هر حال احساس اطمینانی در گفته ها و رفتار خود دارد که میتواند به سادگی این شرایط را به دیگری نیز منتقل کند.
مرموز:
دستهای مشت شده در زیر چانه نشان میدهد که شخص نظریاتش را پنهان میکند و به شما اجازه می دهد تا صحبت خود را تمام کنید. آنگاه زمانیکه حرفهای شما پایان یافت در کمال آرامش به شما و نظریات شما حمله میکند. شگرد جالبی است. شخص ابتدا اطمینان شما را جلب میکند و سپس در نهایت آرامش به شما میگوید که شما و نظریاتتان را قبول ندارد.
ظاهر ساز:
در این حالت شخص آرام بنظر میرسد اما این آرامش پیش از توفان است این حالتی است که بیشتر روسا بخود میگیرند تا خود ر ا بگونه ای به زیر دستان نزدیک کنند و در عین حال جاذبه و جذابیت آنها نیز کم نشود. ظاهرسازی معمولا از آن دسته حالتهایی است که در بیشتر افراد دیده میشود ولی نوع آنها با یکدیگر متفاوت است . اما به هر حال حالت خوبی از یک فرد برای شروع یک ارتباط محسوب نمیشود.
مالکیت:
قرار دادن پاها روی هر چیز (روی صندلی- میز-سکو و (شانه حالت مالکیت است. در یک میز گرد تنها رئیس اجازه دارد چنین حالتی داشته باشد و از این طریق آرامش خود را نشان دهد. روان شناسان این حالت را حالت مالکیت میدانند که در نهایت به عقیده فرد مورد نظر به موفقیت وی در کارها منجر خواهد شد.
اعتماد به نفس:
تکیه زدن به صندلی درحالتیکه دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوی است . اگر شخصی در این حالت صحبت میکند به گفته های خود اعتماددارد و اگر به صحبت های شما گوش میدهد به خود زحمت ندهید ا و خود همه ماجرا را میداند
چگونه برای همسر خود ابراز محبت کنیم؟
ابراز عشق و دوستی:
این که زن و شوهر یکدیگر را دوست می دارند، جای هیچ سخنی نیست؛ ولی در مواردی، به آن علت، کدورت پدید می آید که آن را بر زبان نمی آورند و در این هنگام است که نسبت به یکدیگر متزلزل شده و درباره دوستی خود، به شک و تردید می افتند. اسلام از ما می خواهد که دوستی و محبت خود را نسبت به هرکس که دوستش داریم، ابراز کنیم.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«ذکر جمله “تو را دوست می دارم” از طرف شوهر به زن هرگز از ذهن زن زدوده نخواهد شد. پیوند زناشویی با ابراز محبت و علاقه استحکام پیدا می کند و دوام می یابد. شما می دانید که در زندگی زناشویی، در عین وجود انضباط، علاقه و محبت باید حکومت کند، نه قانون و مقررات. »
خود آرایی و پاکیزه بودن:
در زمینه تحکیم روابط ضروری است زن و شوهر خود را برای یکدیگر بیارایند و از لباس و سر و وضع ظاهری خود، مراقبت کنند. توصیه های اسلامی در زمینه مسواک کردن، استحمام، روغن مالی، شانه کردن موی سر، ناخن گرفتن، عطر زدن و خوب لباس پوشیدن است و این امور سبب رغبت طرفین نسبت به یکدیگر می شود.
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرموده اند:
»خود آرایی و آمادگی مرد، سبب افزایش عفت زن می شود و برخی از زنان که در روزگاران گذشته آلوده شده اند، از این بابت بوده که شوهرانشان خود را نمی آراستند».
پس همانطور که مرد نیاز به آرایش زن دارد، زن هم چنین نیازی را از طرف شوهر احساس می کند. شما به عنوان شوهر اجازه دهید همسرتان درباره لباس شما اظهار نظر کند و زیباترین لباس را بر اندام شما بپسندد.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«وظیفه زن این است که خود را برای شوهر بیاراید و در کنار او خوشبو و معطر باشد».
رابطه همسری و تداوم آن:
در سایه ازدواج که زن و شوهر با حفظ استقلال نسبی خود، تن به این رابطه می دهند، هم به خاطر تسکین غرایز و هم به خاطر حفظ وحدت، تداوم و بقای نسل است. البته داشتن رابطه، تنها به خاطر جنبه غریزی آن، نوعی حیوانیت است و ازداواج تنها به خاطر وصول به چنین هدفی موجب پدید آمدن فجایعی می شود که از جمله بی تفاوتی نسبت به هم پس از ارضای غریزه است. در روابط باید جنبه معنوی آن، یاد خدا، جلب رضایت و انجام وظیفه الهی و تبعیت از حکم و فرمان خدا، و نیز اجرای سنت پیامبر مطرح باشد. وجود چنین احساس و عاطفه ای، سبب رشد شخصیت انسانی، و تحکیم بنای زندگی است.
عفت و پاکی:
حفظ عفت و پاکدامنی، برای زن و مرد، سبب حفظ حیات زوجین و تحکیم روابط خانوادگی است. برای داشتن یک زندگی مشترک، ضروری است مرد خود را از هوسهای حسادت آمیز دور نگه دارد و زن هم بکوشد عفت خود را حفظ کند و در پاکدامنی خویش بکوشد؛ آن چنان که مرد دریابد محبت فردی جز او را در دل نمی پروراند. این امر، ضمن این که وظیفه شرعی زن و شوهر است، آنان را در داشتن یک زندگی آرام و مبتنی بر تفاهم کمک خواهد کرد.
بقای نسل انسان:
یکی از مهمترین نیایج ازدواج، تولید مثل و بقای نسل انسان است. داشتن فرزند، به زندگی زن و شوهر طراوت و زیبایی و نیز شادابی و استحکام می بخشد.
قرآن کریم می فرماید:
«پدید آورنده آسمان ها و زمین، برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید و از چارپایان هم جفت ها، تا بر شمار شما بیفزاید. هیچ چیز مانند او نیست و اوست شنوای بینا» (سوره شوری/آیه 11)
آنان که به طمع بهره مندی بیشتر از زندگی و دوری از مزاحمت کودک در سالهای اول ازدواج از تولد فرزند جلوگیری می کنند، پس از اندک مدتی در می یابند که زندگی شان آن طراوت و شادابی را نداشته و به سردی گراییده است. داشتن فرزند روابط را غنی تر و دوام زندگی را بیشتر می کند.
راز خوشبختی برای زنان
به روزگاری رسیدیم که در جستجوی خوشبختی پیش فال گیر و رمال و جن گیر دعا نویس میریم. غافل از اینکه اینقدر خوشبختیم که میتوانیم حوصله رفتن پیش رمال داشته باشیم. تا مثلا دعای مهر محبت بگیریم تا کسی رانگهداریم.
با دعا تو قلب کسی برویم نه با شخصیت و رفتارمون
وحسنش اینه که اگر خودت ندونی چی میخوای این ادم ها برات تعریف میکنند که تو توی زندگی دنبال چی هستی.
جالبه همه مشتری های این صنف در یاس و امید . ایمان و ناباوری میدانند اینها یک کم فقط یک کم روانشناسی تجربی بلدن. و هوششون را بکار می اندازن تا تو چیز هایی که دوست داری از دهنشون بشنوی.
و با این حال پیش یک روانشناس تحصیل کرده نمیرن که راه کار یاد بگیرن یا مشکل را حل کنند.. در حالی که هزینه اش هم کمتره. مشکلاتشون هم حل میشه. چون ریشه همه اتفاقات خود ما هستیم.
*******
یکی از مشکلاتی که این روزها گریبان گیر جامعه است.گیر کردن ما بین گذشته و حال است. در واقع همان بحث شیرین سنت و مدرنیسم. البته دیگه پست مدرنیسم.
اینکه ادم ها با تکنولوژی امروز زندگی میکننداما افکارشان در زمان صفویه و قاجار گیر پاژ کرده.
دوستی با خنده میگفت که برای خانم هاسالی یک میلیون میگرند و شناسنامه را کوچیک میکنند. و همچنین برای خانم هایی که جدا شده اند شناسنامه سفید میدهند. عجب دکانی برای کاسبی باز کرده اند.
از این شوخی ها روز تولد ادم زیاد میشه . برای اینکه معیار ارزش یک ادم پیری یا جوانیش است وحال انکه ما خوب مبدانیم که جلو بالا رفتن سن و گذر زمان را نمیشه گرفت. اما دوست من کاملا جدی میگفت ومیخندید. ا
من گفتم گریه داره نه خنده.
وقتی در جامعه معیار سنجش ارزش زن زیبایی است و مهریه است و سن و مثل کالا ملاک نو بودن ودست دوم بودنه برای ان جامعه باید اشک ریخت. انسان بودن یک زن ملاک نیست. و خصایص انسانیش.مثل گذشت مدیریت درک متقابل تربیت صداقت مهربانیش واحساساتش به حساب نمی ایند.
هنوز مردهای ما با وجود مدرک دانشگاهی و تکمیلی و کوفت و زهرمار هنوز مثل پدران پدرانشان در عهد صفویه فکر میکنند. دختر افتاب مهتاب ندیده کم سن سال و نو براشون جذاب تره.
وزنها لاجرم برای مقابله با این نوع طرز فکر دست به تفکر میزنندو سیاست به خرج میدهند. سنشان و پرده کرکره موجود را دستکاری میکنند تا محبوب واقع شوند و بار یک راز را در زندگی به دوش خودشان حمل کنند. همان که برای مرد ها تعقل نام میگیرد وبه زنها که میرسد مکر نامیده میشود.
یک دوست دیگه تعریف میکرد برادرش ازدواج کرده. بعد یک مدت اختلاف بین زن و شوهر پیش امده خانم زیاد پیش خانواده اش میرفته.
بعد معلوم شده دختر خانم موقع ازدواج بچه دوقلو داشته. وکلیه رسومات مقدس دست و پاگیر را ترمیم کرده بود. اب هم از اب تکان نخورده تا سه سال. که شوهر مربوط فهمیده .
یک ازدواج در سرزمین باید ها ونباید ها با راز به این بزرگی!!
هز چند در جامعه سنتی زن بودن دو سر باخت است. اما من زن بودنم را دوست دارم لطیف است.
دستور براي خوشبختي در زندگي زناشويي
مجموعه: رازهای موفقیت
اگر احساس ميكنيد بعد از ازدواج رابطهتان با همسرتان كمي سرد شده و مثل گذشته گرم و صميمي نيستيد نكات زيرا را بخوانيد و به آنها عمل كنيد.
1. مسايل كوچك را سرسري نگيريد شايد به نظرتان برسد برخي مسايل آنقدر كوچكند كه نميتوانند باعث دعوا شوند اما كاملا برعكس گاهي نگذاشتن ظرفها در ظرفشويي يا درآوردن كفش در مكاني نامناسب، سبب دعواهاي بزرگي ميشود. اگر مسايل كوچك بين زوجها حل نشود تبديل به يك مشكل بزرگ خواهد شد. پس اجازه ندهيد مشكلات بياهميت صميميت شما را از بين ببرد و با گذشت زمان شما را از هم دور كند. اگر بتوانيد مسايل كوچك را بين خود حل كنيد به راحتي از پس حل مشكلات بزرگتر برميآييد.
2. ابراز علاقه كنيد براي خوشبخت بودن در يك رابطه لازم است هر روز پيام مثبت دريافت كنيد. بيان جملاتي نظير دوستت دارم، دلم برايت تنگ شده، احساس خوبي به من ميدهي يا خريد يك هديه، ميتواند عشق را شعلهور كند. فراموش نكنيد مردان بيش از زنان به شنيدن اين مسايل نياز دارند. زنها براي حرف زدن و بيان احساساتشان معمولا اشخاص ديگري را در كنارشان دارند اما مردها به ندرت كسي را پيدا ميكنند. در ميان زوجهايي كه زنان به همسرشان ابراز احساس نميكنند، ميزان طلاق 2 برابر است.
3. ابراز احساسات را ناديده نگيريد مردان با درست كردن ميز شكسته آشپزخانه ممكن است علاقه خود را به همسرشان نشان دهند در صورتي كه زنان با بيان كلمات اين كار را ميكنند. فراموش نكنيد كه زنان و مردان راههاي متفاوتي از هم براي بيان احساسات دارند پس به شكلي كه همسرتان از طريق آن ابراز احساس ميكند احترام بگذاريد.
4. صحبت كنيد هر روز حداقل 10 دقيقه در مورد مسايلي غير از كار، خانواده، وظايف و رابطهتان صحبت كنيد. برخي افراد فكر ميكنند هميشه در حال برقراري ارتباط با همسرشان هستند در حالي كه در واقع در حال انجام كارهاي روزمرهاند. ارتباط برقرار كردن واقعي يعني اينكه شما در رابطه با موضوعات خصوصي، اهداف و روياهايتان با همسرتان صحبت كنيد. به عنوان نمونه موضوعاتي مانند اينكه آيا شده براي چيزي حسرت بخوري؟ وقتي بچه بودي مامان را بيشتر دوست داشتي يا بابا را؟ سال گذشته بهترين كاري كه انجام دادي و به آن افتخار ميكني چه بوده است؟ هر چه سوالات شما خصوصيتر باشد درجه صميميت شما بالاتر ميرود.
5. از روزمرگي فرار كنيد تمامي روابط ابتدا و انتهايي دارند. زوجهايي كه در روزمرگي بمانند به انتهاي خط ميرسند و روزمرگي خوشبختي آنها را در خود دفن ميكند. اگر ميخواهيد رابطه خوشبختي داشته باشيد بايد كاري كنيد زوج شما احساس بيحوصلگي نكند و از روزمرگي بيرون بيايد. چه عيبي دارد هر از چند گاهي كاري انجام دهيد كه عادت به انجام آن نداشتهايد. با هم به پارك برويد و بدمينتون بازي كنيد.
6. داستان پريان واقعيت ندارد برخلاف آنچه عموم مردم فكر ميكنند 2 نفر به خاطر داشتن روابط جنسي و برقراري ارتباط با هم ازدواج نميكنند. آنچه 2 نفر را به هم نزديكتر ميكند دلسردنشدن است. دلسردي از جمله دلايل اصلي احساس بدبختي در انسانها است. پس در مورد مشكلات زندگي با هم صحبت كنيد و راهحلي بيابيد تا طرف مقابل شما دلسرد نشود.
7. به موقع دعوا كنيد اگر از چيزي ناراحتيد موقع مناسبي براي پيش كشيدن آن پيدا كنيد. در مورد آنچه ميخواهيد بگوييد درست فكر كنيد. بعد از اتمام بحث هم حتي اگر شما آغازگر بحث نبودهايد يا مقصر نيستيد، عذرخواهي كنيد. اگر دعوا را درست اداره نكنيد به مرور رابطه بين شما و همسرتان سرد ميشود.
8. روي منفيها تمركز نكنيد براي انجام فعاليتهاي مثبت وقتي تعيين كنيد و تمام تمركزتان را روي حذف منفيها نگذاريد. اشتباه بسياري از زوجها اين است كه روي امور منفي زندگي و حذف آنها تمركز ميكنند. به جاي اينكه تمام مدت به دنبال حل مشكلات زندگي باشيد به لذايذ آن، دوستيها و احساساتتان بها دهيد تا ببينيد مشكلات چه راحت از سر راه كنار ميروند.
راز خوشبختی زوج های خوشبخت چیست؟
هر حرکت مثبت از سوی یک طرف پاداشش را توسط، رفتار، حرکت یا تشکر از دیگری دریافت میکند. و این طرز برخورد، یک تحرک و پویایی بسیار مفید به وجود میآورد.
زوج های خوشبخت رازهای خودشان را دارند
راز خوشبختی زوج های خوشبخت، نه اجتناب از کشمکش است و نه جستجوی منطقی برای رفع کردن آنها. تفاوت های عمیق در سرتاسر زندگی شان وجود دارد اما با این حال خوشبختی، بقا و دوام زندگی مشترک آنها به خطر نمیافتد. بنابراین، طولانی بودن خوشبختی زندگی مشترک آنها را چه طور میتوان توضیح داد؟
دستورالعمل: به تمام لذت های تان بپردازید
زوج های خوشبخت چه کار میکنند که زندگی شان دوام میآورد؟
جان گوتمن و نان سیلور مطالعاتی بر روی عملکرد روانی برخی زوج ها انجام داده اند، تا پاسخ به این سئوال را بیابند.
نتیجۀ نهایی به این ترتیب است: خوشبختی مشترک و لذت بردن از خوشی همراه با هم، بیشتر از کشمکش نداشتن باعث دوام آوردن خوشبختی یک زوج میشود. میتوان تمام عمر را دربارۀ یک مادر شوهر یا مادر زن بیش از حد مزاحم بحث کرد بدون اینکه راه حلی برای آن پیدا شود، اما باز هم با هم خوشبخت بود!
ضمناً زوج های خوشبخت لذت و سرخوشی متقابل بیشتری به یکدیگر میدهند. رفتار مثبت یکی پاداش رفتار مثبت دیگری است، یک لبخند با یک لبخند پاسخ داده میشود. هر حرکت مثبت از سوی یک طرف پاداشش را توسط، رفتار، حرکت یا تشکر از دیگری دریافت میکند. و این طرز برخورد، یک تحرک و پویایی بسیار مفید به وجود میآورد.
به این ترتیب میتوان گفت در زندگی یک زوج مقدار چیزهای مثبت و منفی در تعادل هستند. اگر شما ذهن خود را با هنر مثبت بودن، عشق، دوستی، و لبخندهایی که مبادله میشوند بپرورانید و اگر میزان همۀ اینها را افزایش دهید، به راحتی میتوانید تضادهای عمده تان را برطرف کنید. در عوض اگر مثبت بودن کمی را وارد زندگی تان کنید، کوچکترین مشکلی به شدت آزارتان میدهد چرا که شما به اندازۀ کافی ذخیرۀ خوشبختی برای مواجه شدن با این مشکل ندارید.
در نهایت خوشایندترین دستورالعمل را در اختیارتان میگذاریم، آیا به همان میزان که به دنبال راه حل مشکلات تان هستید به لذت و سرخوشی میپردازید؟ آیا بیشتر از این که مشغول دعوا و درگیری باشید، سهم خوشبختی خود را افزایش میدهید؟ این دستورالعمل، هم ساده است، هم خوشایند و هم مفید!
حسادت جنسی در زندگی زناشویی
آسیب شناسی حساسیت بیش از حد در زندگی زناشویی
شاید به جرات بتوان گفت، اکثر زنان و مردانی که در حال تجربه زندگی مشترک هستند، نسبت به همسر خود حساسیتهای ویژه ای دارند. برای مثال آنان بهترینهای دنیا را برای همسرشان می خواهند، دوست دارند ساعات طولانی در کنار هم باشند، صحبتهای خصوصی را با هم در میان بگذارند و عمیق ترین و خالص ترین عواطف را نثار هم کنند و صد البته تمایل دارند که در این روابط تنها خودشان دو نفر سهیم باشند و نفر سومی وجود نداشته باشد. این مساله کاملاً طبیعی است و در اصطلاح نوعی حساسیت زناشویی قلمداد می شود که بطور قطع باعث حفظ هر چه بیشتر ارتباطات مثبت زن و شوهر می گردد چرا که باعث می شود هر یک از طرفین، احساس کند که برای همسرش قابل اهمیت و ارزش است و نقش اول را در زندگی او ایفا می کند. اما گاهی اوقات این حساسیت زناشویی بیش از حد شدید و حتی غیرمنطقی و مخرب به نظر می رسد و در اینجاست که دیگر نمی توان اصطلاح «حساسیت زناشویی» را نام برد چرا که رابطه زن و مرد وارد ابعاد بیمار گونه گشته است و یکی از طرفین (چه زن و چه مرد، که البته این مشکل در مردان بسیار فراگیرتر است) قصد دارد همسرش را منحصر به خود کرده و حتی حقوق طبیعی او را نایده می گیرد.
محروم کردن
در اینجا اصطلاحی که متخصصان و روان شناسان برای این مشکل عنوان می کنند «حسادت جنسی» است. البته در ابتدای امر شاید به نظر شما برسد که این رفتارهای خشک و غیرمنطقی همان سوءظن (پارانوید) است؛ اما ما باید عنوان کنیم که سوءظن، مشکلی است که فرد در ارتباط با همگان دارد و فرد مبتلا به آن ممکن است نسبت به تمام کسانی که با او در ارتباط هستند دچار این بد بینی گردد. اما «حسادت جنسی» مشکلی است که تنها در قبال همسر ظاهر شده و باعث می شود فرد مبتلا، شریک زندگی اش را به خاطر این مشکل بسیار تحت فشار و سختی قرار دهد. اگر کمی توجه کنید خواهید فهمید که حسادت جنسی تداعی کننده مفهوم شکاک بودن در زندگی زناشویی است که در گذشته و در فرهنگ عامیانه مردم از این اصطلاح استفاده می شد اما اصطلاح”حسادت جنسی” کلمه ای است که در متون روانشناسی به کار می رود و جایگزین اصطلاح “شکاک بودن” شده است ولی در اصل تداعی کننده همان معناست.
آسیب شناسی حساسیت بیش از حد در زندگی زناشویی
شاید به جرات بتوان گفت، اکثر زنان و مردانی که در حال تجربه زندگی مشترک هستند، نسبت به همسر خود حساسیتهای ویژه ای دارند. برای مثال آنان بهترینهای دنیا را برای همسرشان می خواهند، دوست دارند ساعات طولانی در کنار هم باشند، صحبتهای خصوصی را با هم در میان بگذارند و عمیق ترین و خالص ترین عواطف را نثار هم کنند و صد البته تمایل دارند که در این روابط تنها خودشان دو نفر سهیم باشند و نفر سومی وجود نداشته باشد. این مساله کاملاً طبیعی است و در اصطلاح نوعی حساسیت زناشویی قلمداد می شود که بطور قطع باعث حفظ هر چه بیشتر ارتباطات مثبت زن و شوهر می گردد چرا که باعث می شود هر یک از طرفین، احساس کند که برای همسرش قابل اهمیت و ارزش است و نقش اول را در زندگی او ایفا می کند. اما گاهی اوقات این حساسیت زناشویی بیش از حد شدید و حتی غیرمنطقی و مخرب به نظر می رسد و در اینجاست که دیگر نمی توان اصطلاح «حساسیت زناشویی» را نام برد چرا که رابطه زن و مرد وارد ابعاد بیمار گونه گشته است و یکی از طرفین (چه زن و چه مرد، که البته این مشکل در مردان بسیار فراگیرتر است) قصد دارد همسرش را منحصر به خود کرده و حتی حقوق طبیعی او را نایده می گیرد.
محروم کردن
در اینجا اصطلاحی که متخصصان و روان شناسان برای این مشکل عنوان می کنند «حسادت جنسی» است. البته در ابتدای امر شاید به نظر شما برسد که این رفتارهای خشک و غیرمنطقی همان سوءظن (پارانوید) است؛ اما ما باید عنوان کنیم که سوءظن، مشکلی است که فرد در ارتباط با همگان دارد و فرد مبتلا به آن ممکن است نسبت به تمام کسانی که با او در ارتباط هستند دچار این بد بینی گردد. اما «حسادت جنسی» مشکلی است که تنها در قبال همسر ظاهر شده و باعث می شود فرد مبتلا، شریک زندگی اش را به خاطر این مشکل بسیار تحت فشار و سختی قرار دهد. اگر کمی توجه کنید خواهید فهمید که حسادت جنسی تداعی کننده مفهوم شکاک بودن در زندگی زناشویی است که در گذشته و در فرهنگ عامیانه مردم از این اصطلاح استفاده می شد اما اصطلاح”حسادت جنسی” کلمه ای است که در متون روانشناسی به کار می رود و جایگزین اصطلاح “شکاک بودن” شده است ولی در اصل تداعی کننده همان معناست.
در ادامه لازم به ذکر است که تمام افکار و باورهایی که فرد مبتلا در ذهن دارد، واقعیت نداشته و تنها ساخته و پرداخته ذهن بیش از حد، حساس اوست.
حسادت جنسی چیست؟
همه ی ما در زندگی روزمره حسادت را تجربه کرده ایم. با اینکه احساس «حسادت» یک تجربه مشترک میان همه ی انسانهاست؛ اما دلیل و واکنش هر یک از ما، در مقابل این احساس کاملاً متفاوت است.
مطابق با تعاریف روان شناسان بالینی، حسادت جنسی یک واکنش پیچیده است که در برابر احساس تهدید و یا ترس از، از دست دادن و یا فقدان یک رابطه ارزشمند ایجاد می شود، پیچیدگی این واکنش به این علت است که دارای سه مولفه هیجانی، فکری و رفتاری است.
مولفه هیجانی – احساس رنج، خشم، عصبانیت، غم و اندوه، حسادت بردن، ترس، سوگ.
مولفه فکری (شناختی) – رنجش، سرزنش خود، رقابت و چشم و هم چشمی با همتایان، نگرانی در مورد تصویر بدنی خود، احساس ترحم و دلسوزی نسبت به خود
مولفه رفتاری – ضعف بدن، لرزش و تعریق، پرسش دائمی در مورد خود و تلاش برای کسب اطمینان، واکنشهای پرخاشگرانه و توام با عصبانیت.
چگونه حساسیت از عشق میان همسران حفاظت می کند؟
در روابط زناشویی که حساسیت در حد مطلوب و مناسب وجود دارد، طرفین یکدیگر را همانطور که هستند پذیرفته و به احساسات هم احترام می گذارند و تمام تلاش زوجین در این جهت است که به استقلال عاطفی و روابط اجتماعی، کاری و خانوادگی همسر خود ارزش داده و مانع از آن نگردند. این حساسیتهای زناشویی (ارزش قائل شدن به علائق و خواسته های همسر) تا حد زیادی باعث قوی تر شدن و حتی هیجانی تر شدن روابط زناشویی می شود و بنابراین می تواند یک نیروی محرک مثبت در زندگی زناشویی به شمار رود. اما زمانیکه این احساس شدت یافته و جنبه غیرطبیعی و بیمارگونه به خود می گیرد، داستان کاملاً متفاوت می شود.
چگونه حساسیت بیش از حد به عشق شما آسیب می زند؟
گاهی اوقات حساسیت زناشویی وقتی از حالت طبیعی خارج شده و تبدیل به حسادت جنسی می شود، باعث می گردد که روابط زناشویی طرفین دچار مشکل شد. و از طرف دیگر مناسبات اجتماعی طرفین نیز دچار مشکل گردد. برای مثال هنگامی که یک زن در محیطی مشغول به کار است که بیشتر همکاران او، مرد هستند و بطور طبیعی ارتباطات کاری و اجتماعی این خانم با مردان افزایش می یابد. حال اگر این خانم در ارتباطات اجتماعی خود حریم ها را به خوبی رعایت کند و حدوحدود خود و همکارانش را به خوبی بشناسد، مسلماً روابط اجتماعی وی بلااشکال است. اما گاه مشاهده می شود که شوهران این دسته از زنان به علت موقعیت کاری همسرشان، آنها را بسیار تحت فشار قرار میدهند و مقررات بسیار سخت و دست و پاگیری مانند ممنوعیت گفتگو با همکاران، عدم تماس تلفنی کاری و… را وضع میکند.
البته تصور نکنید که تنها برخی زنان شاغل دچار اینگونه مشکلات می گردند، نه، این طور نیست. در برخی مواقع زنانی که چنین همسرانی دارند حتی خانه دار هستند و شاید به نوعی از طرف همسرشان در خانه حبس شوند و اجازه هیچگونه تماس تلفنی، باز کردن درب منزل، برقراری رابطه دوستی یا فامیلی با آشنایان را نداشته باشند.
جدایی
اینگونه واکنشهای بیمارگونه، آسیب بسیار جدی به روابط زناشویی وارد می آورد و در بسیاری از موارد باعث گسیخته شدن روابط زناشویی و طلاق می گردد.
نکته قابل توجه در مورد حسادت جنسی این است که عمدتاً این مشکل در مردان مشاهده می شود. البته زنان نیز مبتلا به این نوع مشکل می گردند اما شدت و فراوان آن کمتر است. مردی که دچار این مشکل است عموماً از مشکل خود مطلع است و واکنش او نسبت به این عارضه یا توام با سرزنش و مواخذه خود و یا تصدیق و تایید رفتار نادرستش است اگر شما دچار این مشکل هستید…
اگر شما جز آن دسته از افرادی هستید، که این مشکل شما را آزار میدهد باید بدانید که حسادت جنسی یک بیماری است و البته درمان آن کار سختی است و باید بدانید که اقدام برای دریافت خدمات مشاوره، بسیار مؤثر و مفید خواهد بود. اگر شما جز آن دسته افرادی هستید که سعی در پوشاندن مشکل خود دارید، در اولین گام باید بدانید که این مساله را به عنوان بیماری بپذیرید.
چه کارهایی می توانیم برای خود انجام دهیم؟
با واقعیت مواجه شوید
بهتر است سعی کنید نسبت به تمام رویدادها یا شرایطی که دید منفی و تهدید کننده ای دارید، خوشبین گشته و باورهای شناختی خود را تغییر دهید. برای حصول به این مرحله، هرگاه احساس تهدید کردید از خودتان بپرسید: چه شواهدی برای وجود خطر در این رابطه وجود دارد؟ چه دلایل منطقی داری که ارتباطات اجتماعی همسرت دچار مشکل است؟
به چه دلیل تلفن همراه همسرت را دائما ًچک می کنی؟ آیا واقعاً این رفتار من، وضعیت را خراب تر نمی کند؟
از گفتگوهای درونی (ذهنی) مثبت استفاده کنید
زمانی که این احساس در وجود شما شروع می شود، به خاطر آورید که همسرتان شما را دوست دارد و به عنوان یک زن
ایرانی و مسلمان بیشترین احترام و اهمیت را به رابطه خانوادگی و زناشویی میدهد. با خودتان مرور کنید که فرد دوست داشتنی هستید و هیچ دلیلی برای توجه کردن به این افکار ندارید.
از همسر خود کسب اطمینان کنید
یکی از بهترین روشهایی که می تواند برای درمان این مشکل به شما کمک کند، این است که از همسرتان کسب اطمینان کنید. مطمئن شوید که بیش از حد بهانه جویی و عیب جویی از همسرتان نکرده و او را تحت فشار قرار نمی دهید. در غیر اینصورت برای حل این مشکل از او نیز کمک بگیرید.
زندگی با همسری که دچار حسادت جنسی است
زندگی کردن با همسری که گاه ممکن است شما را از حقوق اولیه انسانی تان (مانند تماس تلفنی با اقوام و آشنایان، بیرون رفتن به تنهایی و خرید کردن و…) محروم کند، بسیارسخت و عذاب آور است. در ادامه توصیه هایی به همسران این دسته از افراد ارائه می گردد:
این مشکل را از منظری دیگر مشاهده کنید
به خاطر داشته باشید که حسادت جنسی یک نشانه عشق و علاقه همسرتان به شماست. اگر همسرتان به رابطه با شما اهمیتی نمی داد، هیچگاه این مشکلات ایجاد نمی شد. به جای اینکه در مقابل بیماری همسرتان واکنش دفاعی نشان دهید سعی کنید او را درک کرده و از او حمایت کنید.
مراقب رفتارهای خود باشید
اگر مشاهده میکنید که همسرتان نسبت به برخی از رفتارها (مانند صحبت کردن با مردان یا زنان غریبه، صحبتهای تلفنی با همکاران جنس مخالف در منزل، بیرون رفتن از منزل به تنهایی (البته برای خانمها) و…حساسیتهای ویژه ای دارد، قبل از اینکه مشکلاتتان بیشتر شود، از بروز این رفتارها خودداری کنید.
به همسرتان اطمینان دهید
در هر فرصتی که بدست می آورید به همسرتان عنوان کنید که چقدر او را دوست دارید و چرا او را برای زندگی مشترک انتخاب کرده اید؟ استفاده منظم از این روش و اطمینان دهی دائم به همسر، و همچنین صحبت کردن در مورد آینده خوبی که در انتظار زندگی مشترکتان خواهد بود، همگی باعث بهبود رابطه شما با همسرتان می شود.
کمکهای تخصصی بیشتر
به طور قطع حساسیت زناشویی و توجه دائم زوجین نسبت به یکدیگر امری طبیعی است و باعث با طراوات نگهداشتن ارتباطات زناشویی میان زوجین می گردد. اما زمانیکه این مساله از حد طبیعی خود خارج می گردد، باعث صدمات جدی به ارتباطات زناشویی می شود. اگر یادداشت اخیر را مطالعه کرده و راهبردهای آن را به کار بردید، اما ملاحظه کردید که هنوز زندگی زناشویی تان دچار مشکلات بسیاری است، توصیه می شود که حتماً از کمکهای تخصصی مشاوران بهره گیرید.
بخش خانواده و زندگی
اسرار مهم زناشویی جهت داشتن زندگی بهتر همراه با تفاهم و عشق میان همسران
معرفی کتاب اسرار مهم زناشویی تالیف فهیمه تمدنی -روانشناسی ازدواج -روانشناسی زوجین – مشاوره – روانشناسی رابطه
دوست عزیزم سلام !
بسیار خوشحالم که این کتاب را برای مطالعه انتخاب نموده ای ، از انتخابت مطمئن هستم که هدف خوبی را در پیش گرفته ای و آن بهبود بخشیدن و یا خوب وعالی آغاز کردن زندگی مشترکت است ، مطمئن باش از انتخابت پشیمان نخواهی شد زیرا این کتاب شامل چند قانون ،هشدار، نسخه جادویی وصدها نکته و راه حل عملی برای بهتر شدن رابطه زن و شوهر است که برگرفته از چند کتاب مطرح و جهانی راجع به روانشناسی ازدواج می باشد .
اکثر زن و شوهرها خواسته و یا ناخواسته همیشه به دنبال راههایی برای بهتر شدن زندگیشان هستند ، زیرا پایه تمام موفقیتهای زندگی انسان از زندگی زناشویی شکل می گیرد . اگر خوب فکر کنیم موفقیت شغلی ، تحصیلی ، اجتماعی ، عاطفی، و… از یک کانون گرم خانوادگی نشأت می گیرد و به جرأت می توان گفت معمولاً مجردهای موفق نیز از یک خانواده صمیمی بوجود آمده اند و هرگز خانواده پرتنش که هر لحظه امکان گسیخته شدن پیوند در آن وجود دارد نمی تواند موفقیت نسل آینده اش را تضمین کند .
استحکام پیوند زناشویی مستلزم رعایت قوانین و نکاتی است که شاید پس از مطالعه آنها به نظر پیش پا افتاده بیایند اما کاربرد آنها در زندگی چون اکسیری است که مس را طلا خواهد نمود .
من نیز مانند همه ، همیشه به دنبال راهکارهایی برای ایجاد یک زندگی موفق هستم و بسیار علاقمند به خواندن کتابهای روانشناسی در این زمینه می باشم. (مطمئناً شما با نام کتابهایی چون مردان مریخی ، زنان ونوسی – سودای عشق – کتابهای دکتر باربارا دی آنجلیس و… آشنایی دارید ، شاید آنها را مطالعه هم کرده باشید ) اما همیشه پس از گذشت مدتی از مطالعه آنها متوجه می شدم که آنچه را خوانده بودم در زندگیم به کار نبرده ام و یا پس از مدتی از کاربرد آنها دست کشیده ام زیرا بسیاری از این نکات فرار بوده و شاید ما نتوانیم همیشه آنها را به خاطر بسپاریم و همچنین ما نمی توانیم همیشه تعداد زیادی کتاب مفید در این زمینه را همراه خود داشته باشیم و از دستورات آن استفاده کنیم . به همین دلیل تصمیم گرفتم گامی در این زمینه بردارم و آن مطالعه دقیق تعدادی کتاب و یادداشت برداشتن از نکات آموزنده آنها بود .
پس از آنکه همه این نکات را یادداشت کردم با خود فکر کردم شاید بتوان آنرا به صورت یک کتاب کاربردی در آورد تا همیشه این مطالب مفید همراه ما بوده و هر گاه که خواستیم بتوانیم از نکات آن استفاده کنیم . در نتیجه با استفاده از تجربیات خود در زندگی زناشویی موفقم که البته به واسطه به کاربردن این نکات بود توانستم این مجموعه را جمع آوری کنم . باید به شما بگویم این کتاب چکیده ای مفید از تمام آن کتابهای ارزشمند است.( رجوع شود به فهرست منابع . )
خلاصه ای از اصل مطالب ، که مهمترین آنها به شکل طبقه بندی شده در این کتاب گنجانده شده است تا کتابی کاربردی از این اساتید بزرگ در دسترس شما قرار گیرد.
با مطالعه دقیق وکاربرد عملی نکات آن که موثرترین روش برای بهره گیری از یک زندگی زناشویی سرشار از عشق ، اعتماد و خوشبختی است خواهید دید که ازدواج شیرین ترین موهبت الهی است و بی دلیل نیست که در اسلام ازدواج واجب و برابر با کامل شدن نصف دین می باشد .
البته اعتراف می کنم این کتاب در بر گیرنده تمام مشکلات و مسائل زناشویی نیست زیرا مسئله عشق دارای طیف وسیعی می باشد که شاید من نتوانسته باشم آنگونه که باید به آن بپردازم ، اما مطمئنم که راه حل پایه و اساسی برای رفع اکثر مشکلات در آن بیان شده است که می توان گفت مهمترین آن :
فداکاری و دانستن قدر یکدیگر است .
امیدوارم این مجموعه بتواند کمکی مؤثر در بهبود و استحکام روابط شما با شریک زندگیتان باشد و این نکته را به خاطر بسپارید :
برای آنکه بتوانید کسی راخوشبخت کنید اوّل باید عاشق باشید ، زیرا عاشق برای آسایش معشوق تن به هر کاری میدهد ؛ دوم آنکه خودتان نیز باید احساس خوشبختی کنید ، زیرا اگر کسی معنی خوشبختی را نداند نمی تواند دیگری را خوشبخت کند و به عقیده من احساس واقعی خوشبختی در زندگی زناشویی ، احساس رضایت از داشتن انسانی بی نظیر و دوست داشتنی چون همسرمان است ، و اگر معنی خوشبختی را این بدانیم قدم برداشتن برای خوشبخت کردن او کاری بسیار آسان خواهد بود زیرا ما با بدست آوردن او به خوشبختی رسیده ایم و حال با کمک معجزه عشق می توانیم هر کاری را برای رضایت وی نیز انجام دهیم .
بنابراین عشق به همسرتان را پس از عشق به خدا در دل بپرورانید و آنگاه که حلاوت داشتن موجودی فوق العاده چون او را در کام خود حس کردید یا علی گفته و گام در این راه گذارید ، و این جمله را در لوح قلبتان بنویسید که :
“عشق تنها به دست آوردن نیست بلکه فداکاری و بخشیدن است ! “
امیدوارم زندگی مشترک شما یکی از رؤیایی ترین عشقهای هستی باشد .
انشاا…
چگونه به سمت خوشبختی حرکت کنیم؟، راز خوشبختی و موفقیت، راز خوشبختی در زندگی مشترک، راز خوشبختی در زندگی زناشویی، راز خوشبختی خانواده
در مسیر خوشبختی حرکت کنید!
آیا می دانید؟ : برای بیشتر مردم احساس خوشبختی کردن امری سخت و دشوار است؛ زیرا آن را وابسته به عاملی خارجی میدانند و عوامل بیرونی را بر احساس خوشبختیشان تأثیرگذار میدانند. یعنی اگر شرایط دلخواهشان ایجاد نشود، خود را شاد و خوشبخت نمیدانند. این در حالی است که بیشتر روانشناسان و محققان میگویند احساس خوشبختی باید درونی باشد. اینجاست که مسأله تفکر مثبت برای القای درونی و عمیق احساس راحتی، لذت و البته خوشبختی بیشتر خود را نشان میدهد. شما باید هر روز با تفکرات شادیبخش این احساس را در خود تقویت کنید تا مصداق جمله انسان همان چیزی است که میاندیشد، باشید. اگر تفکر شما درباره خودتان بر مدار خوشبختی باشد، این حس در شما قویتر و ریشهدارتر میشود.
دکتر رابرت هولدن، مدیر مرکز «موفقیت، شادکامی و هوش ذهنی» که از محققان مطرح در زمینه خوشبختی و آرامش درونی است، در اینجا شما را به روشن کردن موتور خوشبختیتان تشویق میکند.
شادی را انتخاب کن!
زندگی روزمره ما میتواند شادمانهتر باشد. مسأله مهم به انتخابهای ما برمیگردد. در واقع این تفکر ماست که ما را شادکام یا ناکام میکند. حقیقت این است که ما طی روز با شرایط مختلفی دست و پنجه نرم میکنیم. بعضی از آنها هم اصلاً خوشایند و شادیآفرین نیستند. ما میتوانیم تمام تمرکزمان را بر وقایع نامطلوب بگذاریم یا آن که فکر کردن به این مسائل را رها کنیم و آنها را نادیده بگیریم و در عوض به جنبهها و لحظات شادیبخش زندگی توجه کنیم. این ما هستیم که انتخاب میکنیم و اجازه میدهیم که شرایط بر ما و زندگیمان تأثیر بگذارد.
برده احساسات نباش!
اگر اجازه دهیم که عوامل بیرونی و شرایط، حال و هوای روحیمان را کنترل کنند و خودمان هیچکاره باشیم، یعنی خود را برده احساساتمان کردهایم. در این شرایط آزادی روحیمان را از دست میدهیم؛ یعنی خیلی راحت اجازه میدهیم که نیروهای بیرونی میزان خوشبختی و اصلاً بود و نبودش را برای ما تعیین کنند. از سوی دیگر ما این توانایی را داریم که خود را از عوامل تأثیرگذار بیرونی رها کنیم. در واقع ما باید شادکامی و خوشبختی را انتخاب کنیم و عوامل شادیساز زندگیمان را با دست خودمان خلق کنیم.
خوشبختی را بشناس!
سؤال مهم این است که اصلاً خوشبختی چیست؟ باید گفت خوشبختی احساسی قوی از آرامش درونی و رضایت است. وقتی هیچ نگرانی با ما نیست، ترسی ما را تهدید نمیکند، افکار مزاحم آزارمان نمیدهد و به عبارتی همه چیز روی روالی آرام و روان پیش میرود، به خواستههایمان دست پیدا کردهایم و کارهای مورد علاقهمان را انجام میدهیم، در خوشبختی کامل غوطهوریم. اما آیا واقعاً امکان دارد که زندگی اینقدر کامل و بیدردسر باشد؟ قطعاً اینطور نیست و بر همین اساس هم خوشبختی به امری نسبی تبدیل میشود.
هدف خودت باش و ادامه بده!
شما باید هدف روزانه و زندگی خودتان باشید؛ یعنی خودتان تعیین کنید که در روز چه احساسی بر شما مستولی شود. همه چیز بستگی به نوع نگاهتان دارد و این که هدف مشخصشدهتان را چقدر شفاف برای خود ترسیم کردهاید. شما باید بخواهید و بعد همانی میشوید که خواستهاید. خیلی سخت و پیچیده نیست. برای مثال، اگر عشق برایتان مهمترین چیز است، روزتان را در حالی آغاز کنید که این حس و حال در شما زنده باشد. باید طوری زندگی کنید که مفهوم عشق در کار، زندگی و حتی رفتارتان با دیگران جاری باشد. آنوقت شما به هدف جاری، زنده و تأثیرگذار خود تبدیل شدهاید که در انتهای روز حسی از رضایت و شادکامی را در وجودتان بیدار میکند.
جملههای اثربخش بگو!
قدم اول در ایجاد هدف این است که آن را درونی کنید. در این مسیر به کار بردن جملههای اثربخش اهمیت بسیاری دارد؛ جملاتی که تکرارشان میتواند احساس درونی شما را بهتر کند. برای مثال:
اگر دنبال عشق هستی، عاشق باش.
اگر دنبال آرامش هستی، آرام باش.
اگر دنبال شادی هستی، شاد باش.
اگر دنبال چیزی جدید هستی، تغییر کن.
اگر دنبال ماجرا هستی، ذهنت را باز کن.
اگر دنبال موفقیت هستی، پرتلاش باش.
اگر دنبال لذت هستی، مهربان باش.
هر روزتان را با تصمیمی تازه برای آنچه میخواهید باشید، آغاز کنید و طی روز مدام با خودتان آنچه میخواهید را تکرار کنید. این جملهها معجزه نمیکند؛ اما انرژی شما را برای تلاش کردن در جهت تحقق خواستههایتان بیشتر میکند.
قانون اولین بودن را به خاطر بسپار!
شاید فلسفه زندگی در این باشد که شما باید اولین باشید تا طعم خوشبختی را بچشید؛ اما این اولین بودن باید حسی درونی باشد. یعنی اگر دنبال پیشرفت هستید، باید اول از همه اهل رقابت باشید نه حسادت یا اگر خواهان پند گرفتن و تجربه جمع کردن هستید، باید اول از همه شنونده خوبی باشید نه گویندهای پرحرف. در واقع شما باید ذهنتان را برای اولویتبندی اولینها در راه سعادت آماده کنید. اگر میخواهید رهایی از فشار و تنش را تجربه کنید، باید فراموش کردن و بخشیدن را اول از هر کاری یاد بگیرید. با این کار میبینید که اولویتبندیهای ذهنی چه تأثیر بزرگی بر رفتار و حس خوشایند شما میگذارد؛ احساسی که رضایت و البته شادکامی درونی را به دنبال دارد.
رازهای برای رسیدن به خوشبختی و موفقیت .. وبلاگ شاه کلید موفقیت و خوشبختی
مهارتهای زندگی > فرد – ترجمه یکتا فراهانی:
همه ما انسانها در پی یافتن خوشبختی هستیم و خواهان آنیم تا بالاخره روزی آن را بهدست آوریم.
اغلب ما براین باوریم که موظف هستیم تا حد امکان خوشبخت باشیم و در واقع وظیفه داریم به این مرحله برسیم اما خوشبختی چیزی بیش از یک تعهد و تمایل شخصی و فراتر از یک تکلیف اخلاقی است.
میتوان گفت هیچ تعریف خاصی از خوشبختی نمیتوان ارائه داد و این ممکن است عجیب به نظر برسد. اما اگر بیشتر دقت کنیم میبینیم شاید چندان هم عجیب نباشد زیرا اغلب جدیگرفتن و مهمدانستن هر موضوعی منوط به ارائه تعاریف و مقیاسها و آمار و ارقام است؛ حال آنکه بیشتر امور با اهمیت زندگی را نمیتوان به طور دقیق تعریف یا اندازهگیری کرد. به عنوان مثال آیا ما میتوانیم عشق، دوستی یا شایستگی را اندازهگیری یا تعریف کنیم؟
البته خوشبختی را میتوان خوششانسی، برخورداری از اقبال، لذتبردن، خوشبودن، خشنودی، داشتن رضایتخاطر و… دانست اما آیا فکر میکنید این تعاریف به فهم بهتر ما از احساس خوشبختی کمک زیادی خواهد کرد؟
مشکل زمانی آغاز میشود که بیشتر افراد برای خشنودشدن در انتظار واقعهای خارقالعاده و شادیآور هستند اما میتوان گفت تا زمانی که اتفاق بدی پیش نیامده، احساس خوشبختی کنیم.
مقابله با آفات خوشبختی
چگونه میتوانیم بدانیم که شخص خوشبختی هستیم؟ شاید ابتدا پاسخ به این سؤال آسان به نظر برسد؛ به این ترتیب که بگوییم هر لحظهای که احساس خوشبختی میکنیم خوشبخت هستیم اما این راهحلی دقیق و میزان مناسبی برای ارزشیابی خوشبختی خود نیست. ولی اگر فقط احساس ما نمیتواند تعیینکننده میزان خوشبختیمان باشد، پس چه چیزی دیگری را میتوان نام برد و معیار خوشبختی دانست؟ پاسخ اکثریت افراد به این سؤال، مقایسه خود با دیگران است و این مقایسه اغلب با کسانی است که تصور میکنند از آنها خوشبختترند.
به عنوان مثال عده زیادی زندگی خود را با افراد مشهور مقایسه میکنند و بر خوشبختی فرضی یا واقعی آنها غبطه میخورند. این یک اشتباه معمول و فراگیر است که از دور افرادی را که در واقع خوشبخت نیستند، خوشبخت فرض کنیم و در نتیجه حسرت بخوریم. اما اگر ما متوجه میشدیم زندگی افرادی که خوشبختی خود را با آنها مقایسه میکنیم هم توأم با درد و رنجی است که ما از آن آگاهی نداریم، مسلما هرگز خود را با آنها مقایسه نمیکردیم و به حال آنها غبطه نمیخوردیم.
یکی دیگر از ویژگیهای ما انسانها که از بزرگترین آفتهای خوشبختی نیز به حساب میآید، تمرکز بر کاستیها و کمبودهاست. اما باید این را به خاطر داشته باشیم که با این کار حق لذتبردن از زندگی را از خود سلب میکنیم زیرا هیچ زندگی بدون کم و کاستی و هیچ انسانی نیز بدون ایراد نیست پس ساختن ذهن به سوی کمبودها باعث میشود نتوانیم از آنچه داریم خشنود باشیم.
یکی دیگر از موانع بر سر راه خوشبختی، یکسان دانستن خوشبختی با موفقیت است؛ به عبارت دیگر پیروی از این خیال باطل است که موفقیت همان خوشبختی است و این دو معادل همدیگر هستند اما اگر از این لحاظ خواهان موفقیت باشیم که موجب خوشبختی ما شود و خوشبختی خود را نیز وابسته به آن بدانیم و اگر تصور کنیم که خوشبختی بستگی به میزان درآمد و شهرت و تایید مردم دارد، دچار اشتباه بزرگی شدهایم زیرا این تفکر اصلا صحیح نیست و باعث خوشبختی ما نیز نمیشود.
در واقع همین که برای احساس برخورداری از خوشبختی و شادمانی خود شرط و شروط خاصی تعیین کرده و آن را در گروی رسیدن به هدفی دیگر بدانیم، مطمئنا هیچگاه هم نمیتوانیم احساس خوشبختی کنیم، زیرا همیشه چیزی هست که خواهان رسیدن به آنیم و خواستههایمان نیز هیچگاه تمامی ندارد.
یکی دیگر از اشتباهاتی که معمولا هنگام تعریف خوشبختی میشود این است که بعضی آن را مترادف خوشگذرانی میدانند، حال آنکه باید به این نکته توجه داشت که خوشگذرانی امری است موقتی و زودگذر اما خوشبختی حالتی است پایدار؛ به این معنا که خوشگذرانی و تفریحات مختلف مختص زمان حال است، در صورتی که خوشبختی علاوه بر زمان حال به آینده نیز مربوط میشود.
البته خوشگذرانی و داشتن تفریح و سرگرمی اگر با درک درست و صحیح انجام شود، میتواند در ایجاد خوشبختی و داشتن رفاه و آسایش بیشتر مؤثر باشد در غیر این صورت میتواند از آفات خوشبختی به حساب آید.
در واقع داشتن درک درستی از خوشگذرانی یکی از مهمترین راههای خوب زندگیکردن و در پی آن سلامت و آسایش بیشتر است زیرا باعث بهتر سپریشدن اوقات ما و هدایت آن در مسیر درست میشود.
اما یکی دیگر از نتایج یکساندانستن خوشگذرانی با خوشبختی؛ داشتن این باور است که اگر بخواهیم خوشبخت باشیم باید از رنجکشیدن به دور باشیم؛ در نتیجه برپایه این تفکر غلط، بسیاری از افراد از اموری که باعث درگیری بیشتر و تحمل رنج و سختی و تعهد میشوند، دوری میکنند، با این استدلال که میخواهند با مشکلات کمتری مواجه باشند اما این اصلا درست نیست که فکر کنیم برای خوب زندگی کردن باید هیچ رنج و سختیای متحمل نشد بلکه لازمه رسیدن به زندگی بهتر طی مراحلی است که گاه سخت و رنجآور نیز هست.
حال تصمیم با خود افراد است که آیا میخواهند تا حد امکان زندگیشان عاری از درد و رنج باشد یا ترجیح میدهند با تحمل کمی درد و رنج، از آیندهای پربارتر و بهتر برخوردار باشند.
کلید اصلی خوشبختی
یکی از مهمترین نکات درباره خوشبختی، حسی است که باید هرکس خود، آن را تجربه کند؛ در واقع باید از درون وجود خود احساس خوشبختی کنیم و یکی از مهمترین عوامل برای داشتن احساسی خوب، توأم با آرامش، شکرگزار بودن است زیرا شاکربودن کلید شادمانی است و هر قدر ما نسبت به داشتهها و نعمتهای خود بیاعتناتر باشیم از میزان خوشبختیمان نیز کمتر میشود.
متاسفانه همه ما تنها هنگامی قدر نعمتهای خود را میدانیم که آنها را از دست میدهیم. اما شکرگزار بودن یکی از عوامل اصلی و مهم خوشبختی است. برای اینکه بتوانیم قدر نعمتهای کنونی خود را بدانیم بهتر است سطح توقعات و انتظارات خود را پایین بیاوریم. همه انسانها باید بیاموزند که چگونه با رنج ناشی از ناموفقیتها روبهرو شوند. مثلا اگر رسیدن به شغل مورد علاقهتان را در نظر بگیرید، بسیاری از افراد میگویند در صورت شکست، فرد باید بتواند بگوید «درست است که خیلی مایل بودم این شغل را به دست آورم اما حتما توانایی برخورد با این شکست را دارم؛ البته حتما در آینده میتوانم کار بهتری هم پیدا کنم.»
یکی از فایدههای نداشتن توقعات و انتظارات بیجا، برخورداربودن از دیدگاه مثبت است که میتواند لازمه خوشبختی نیز باشد.
انتظار و توقع برای رسیدن به آنچه میخواهیم، نهتنها نشانه دیدگاه مثبت نیست بلکه نشان میدهد فرد نمیتواند احساس خوبی داشته باشد و به دنبال آن نیز خوشبخت باشد.خوشبختی را میتوان تقریبا تحت هر شرایط و اوضاع و احوالی به دست آورد؛ به شرط آنکه زندگی دارای هدف و معنا باشد.
هر شخص با توجه به نوع دیدگاه خود میتواند به زندگیاش معنا و هدف خاصی ببخشد که مطابق آن هم در مسیری که انتخاب میکند گام بردارد اما اگر هدف نداشته باشد نمیتواند از لحظات خود لذت ببرد و در نتیجه احساس خوشبختی هم نخواهد کرد.
در واقع خوشبختی برای زندگی انسان مهم است اما اگر آن را مهمترین ارزش برای خود تلقی کنید هرگز به آن دست نمییابید؛ خوشبختی هنگامی قابل دسترستر خواهد بود که به عنوان هدف نهایی و تنها مقصود شما از زندگی نباشد.
سختیهای زندگی را بپذیرید
هیچکدام از انسانها تحمل سختیها و رنجها را دوست ندارند و همیشه سعی و تلاش در دوریگزیدن از آنها را دارند اما همانگونه که همه ما تجربه کردهایم زندگی بدون درد و رنج امکانپذیر نیست و همه ما در دورههایی از زندگی خود باید متحمل سختیهای گوناگونی شویم.
اما تنش و تحمل سختیها برای رشد انسان امری ضروری است. در واقع هرچه بیشتر یاد بگیریم که از ناملایمات و سختیها درس بگیریم، بیشتر به معنای واقعی زندگی پی میبریم و بیشتر قدر خوشیها و لحظات شادی را درمییابیم.البته لازمه زندگی، بهره بردن از شادیها و نعمات گوناگون و همچنین تحمل سختیهاست ولی در این میان رعایت اعتدال نیز بسیار مهم است .
رازهای خوشبختی همسران
ازدواج و تشکیل خانواده معمولاً منبع خشنودی و رضایت فرد است. در واقع همه ی زوج ها به دنبال آن هستند که از زندگی زناشویی خود لذت ببرند، اما متأسفانه گاهی اوقات این زندگی به ناکامی تبدیل می شود.
این فرایند چگونه اتفاق می افتد؟ منظور از رضایت زناشویی چیست؟ چرا بعضی از همسران از زندگی خود رضایت ندارند؟ بررسی میزان رضایت زناشویی از این جهت حائز اهمیت است که رضایت فرد از زندگی زناشویی بخش مهمی از سلامت روانی فردی محسوب می شود. ارتباط با همسر جنبه ی مرکزی زندگی عاطفی و اجتماعی انسان است و نارضایتی زناشویی ممکن است به توانایی زن و شوهر برای برقراری روابط مناسب با بچه ها و سایر اشخاص خارج از خانواده آسیب برساند.
رضایت زناشویی این گونه تعریف می شود: احساس عینی خشنودی، خرسندی و لذتی که زن یا شوهر وقتی که همه ی جنبه های ازدواجشان را در نظر می گیرند به دست می آید.
در تعاریف دیگر، رضایت زناشویی را حالتی می دانند که طی آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و خرسندی می کنند. برخی روانشناسان معتقدند رضایت زناشویی انطباق میان وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت زناشویی زمانی محقق می شود که وضعیت موجود در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار فرد منطبق باشد. مطابق با نظر هادسن، ادراک زن و شوهر از میزان، شدت و دامنه ی مشکلات موجود در رابطه نشان دهنده ی سطح رضایت زناشویی آن هاست. رضایت بخش بودن روابط میان همسران از طریق علاقه ی متقابل، میزان مراقبت از همدیگر و پذیرش و تفاهم با یکدیگر سنجیده می شود.
رضایت مندی زناشویی را پیامد توافق زناشویی که به صورت درونی احساس می شود نیز می دانند. اصطلاح توافق زناشویی بر رابطه ی مناسب زن و شوهر به گونه ای رفتار، تصور و ادارک می کنند که گویا نیازها و انتظارهایشان برآورده شده و چیزی وجود ندارد که در روابط شان خلل ایجاد کند. در ازدواج بدون توافق زناشویی، مشکلات موجود میان همسران به حدی زیاد است که آن ها احساس می کنند نیازها و انتظاراتشان برآورده نمی شود. اغلب زوج ها در جایی میان این دو قطب قرار دارند و در مواردی بین آن ها توافق برقرار است و در مواردی نه. رضایتمندی زناشویی مفهومی کلی است که در وضعیت مطلوب روابط زناشویی احساس می شود. از طرفی، رضایتمندی زمانی اتفاق می افتد که روابط زن و شوهر در همه ی حیطه ها بهنجار باشد. بنابراین، محققان برای آسانی در سنجش و همچنین عملیاتی کردن این مفهوم، رضایتمندی زناشویی را به ابعاد و معیارهای مختلفی تقسیم بندی کرده اند که به مهمترین آن ها اشاره می کنیم.
محققان هشت معیار را برای رضایت زناشویی مشخص کرده اند: 1. ثبات، 2. انتظارات اجتماعی، 3. رشد شخصیت، 4. مصاحبت، 5. شادی، 6. رضایت، 7. سازگاری و 8. یکپارچگی.
رضایت زناشویی به طور کلی در احساسات مثبت، دوست داشتن، رضایت جنسی، توافق در امور اقتصادی، خانه داری، و تربیت فرزندان معنا می شود
یک دسته بندی دیگر از رضایت زناشویی به شرح زیر است:
ارتباط جنسی: رضایت همسران از کیفیت و کمیت ارتباط جنسی.
حل تعارضات: کمک زوجی به زوج دیگر که با او نظرات و اهداف و رفتار متضاد دارد، و حل اختلاف و ستیز ناشی از منافع ناهم سو و تضاد اهداف و ادراکات مختلف.
رضایت از ارتباط با خانواده ی اصلی: رضایت از کیفیت و نوع رابطه با خانواده ی خود و خانواده ی همسر.
ارزش های مذهبی: میزان همخوانی همسران در اعتقادشان به ارزش های مذهبی.
فعالیت های تفریحی (اوقات فراغت): رضایت از نوع، کیفیت و فراوانی شرکت در فعالیت های اجتماعی و تفریحی مورد علاقه ی هر زوج.
مدیریت منزل: رضایت از برخورد با خانواده ای اصلی، شیوه ی برخورد با فرزندان، نقشه ای مساوات طلبانه ی زن و مرد و اداره ی امور مالی منزل.
ارتباط همسران: توانایی همسران در توضیح و تشریح نیازها، خواسته ها و تمایلات شان و نیز توانایی توجه کردن به دیگران به منظور ارائه ی پاسخ های مناسب و دعوت از دیگران برای روشن سازی دیدگاه آنان.
رازهای خوشبختی و موفقيت زندگی مشترک
دلت را به من بسپار
ما حرف هم را نميفهميم. انگار همسرم نفوذناپذير است و به هيچ صراطي مستقيم نميشود.او به قول و قرارهايي كه باهم ميگذاريم پايبند نميماند و ديگر به حرفهايم اهميت نميدهد و حس ميكنم روز به روز نسبت به زندگي مشترك ما سردتر و سردتر ميشود.
اينها حرفهاي ساجده ـ م، خانم 42 سالهاي است كه زندگياش را در مرز خطر ميبيند. زندگي زناشويي چيزي نيست كه يك روز آن را شروع كنيد و مثل يك حساب پس انداز فراموش شده با آن رفتار كنيد. اگر ميخواهيد از آن بيشترين بهره را ببريد بايد هميشه فعال نگاهش داريد و در مورد بهترين سرمايهگذاري روي آن مطالعه كنيد.
عواطف، سرمايهاي است كه ما از آن بهرهمند هستيم. چطور آن را تازه نگه داريم، چطور از قدرت آن براي پيشبرد زندگي استفاده كنيم و چطور كاري كنيم كه تمام حرفها و حركات ما مثل كليدي باشد كه قفل مشكلات رابطه را ميگشايد.
راستي كليد اول
هر كسي از اينكه فكر كند كارها را براي او لاپوشاني ميكنند و به هر دليلي به او دروغ ميگويند، بدش ميآيد. همسر شما هم از اين امر مستثني نيست.
نسرين ميگويد: شوهرم مردي خشن است و گاه به خاطر خطاهاي بچهها آنها را ميزند. به خاطر همين ناچار ميشدم بسياري از امور را از او مخفي كنم. ترسي كه از او در خانه حاكم شده بود، باعث شد كه صداقت از خانه ما رخت بربندد.
اگر شما ميخواهيد رفتاري صادقانه ببينيد در درجه اول بايد ظرفيت پذيرش حقيقت را در خود بالا ببريد و رفتاري عادي از خود نشان دهيد در مقابل همسرتان نيز با شما صادق خواهد بود.
نسترن، بانوي 37 سالهاي است كه از صداقت خاطرات جالبي دارد. او ميگويد: من طوري تربيت شدهام كه دروغگويي آزارم ميدهد، خصوصا وقتي كه راست گفتنم به كسي آزار هم نرساند. اوايل ازدواجمان بود و بعد از يك كوهنوردي عالي با همسرم سري به محل كارمان زديم. آن زمان محل كار مشتركي داشتيم كه روزهاي آخر هفته هم فعال بود.
همسرم خواست جايي كه رفته بوديم را به كسي نگوييم، اما سر و وضعمان كاملا نشان ميداد كوه بودهايم. به همين دليل وقتي از من پرسيدند گفتم كوه بوديم. همسرم آن روز ناراحت شد و به او گفتم كه نميتوانم دروغ بگويم. اوايل مرا مسخره ميكرد، اما امروز به من افتخار ميكند و صداقت را يكي از شاخصهاي مهم اخلاقي من ميداند.
صداقت بايد در بيان واقعيات زندگي و احساسات و حالات روحي و رواني و نگرانيهاي شما از مسائل نيز جاري باشد. صداقت را با مهرباني و وقتشناسي توام كنيد.
آقايان خواهان رابطهاي رك، مستقيم و شجاعانه هستند، بدون اين كه خشم و ملامتي در كار باشد. يكي از روشهاي مسرتبخش اين است كه ياد بگيريد حقايق و نيازهاي خود را به او منتقل كنيد.
متكي به خود و توانا
سعيده ميگويد: شايد مردان قديم دوست داشتند زنشان تو سري خور، نيازمند و ناآگاه باشد، اما زندگي امروز فرق كرده است. مردان ميخواهند همسرانشان همسطح خودشان باشند. اغلب اين همسطحي در مورد درآمد، ظاهر و داراييها صدق ميكند. سعيده كه 3 خواهر دارد ميگويد، خواستگاران من و خواهرانم اغلب اين شرايط را عنوان ميكردند و نقطه قوتي براي انتخاب همسرشان ميدانستند.
امروزه يك مرد ميخواهد همسرش او را به خاطر خودش بخواهد. يك مرد دوست دارد بداند نيازهاي همسرش را برآورده ميكند، اما در عين حال دوست دارد همسرش هم يكي از ستونهاي محكم خانه باشد و همه هويت و فرديت خود را در ازدواج از دست ندهد. يكي از قدرتمندترين روشهاي جذب مرد ايدهآل و تشكيل يك زندگي پرهيجان اين است كه براي خودتان زندگي مسرتبخش و كاملي داشته باشيد.
آزادي رواني
سيما ميگويد: شوهرم بگويد ف، من ميروم فرحزاد. خوب ميدانم كي كجا ميرود و حتي به چه فكر ميكند. او نميتواند به من دروغ بگويد. موبايل او را هم گاهي چك ميكنم و پيامهايش را ميخوانم. به اين مردها نميشود اعتماد كرد!!!
خوب است كه ما از همسرمان شناخت داشته باشيم، اما تا اين حد زير نظر گرفتن نيز نوعي كنترل و سلب آزادي است و جنبه تفتيش پيدا ميكند.
آقايان به هيچ عنوان نميخواهند زير نفوذ كسي باشند. آنها نميخواهند ذهن همسر خود را بخوانند يا سيگنالهاي ارسالي او را ترجمه كنند و دوست ندارند كسي هم اين كار را با آنها بكند. اگر ميخواهيد دل همسرتان را به دست بياوريد، اجازه دهيد خودش درباره مسائل با شما صحبت كند و او را به خاطر هر مشكلي سرزنش نكنيد. اگر شما شروع به ذهنخواني و پيشبيني كنيد ديگر چيزي براي گفتن باقي نميماند. هر كسي نياز به خلوت دارد، چه ذهني و چه فيزيكي. براي داشتن يك رابطه موفق به فضاهاي خصوصي هم احترام بگذاريد.
ملكه قلمرو خود باشيد
طاهره ميگويد: از مادرم ياد گرفته بودم كه زن نبايد هوش خود را نزد همسرش نشان دهد، مردان، زنان باهوش را زياد نميپسندند. شنيده بودم كه بايد خود را وابسته به همسرمان نشان دهيم تا مرد بيشتر احساس قدرت كند و از زندگي با ما حس بهتري داشته باشد. حرفهايي از اين قبيل زياد شنيده بودم تا زماني كه ازدواج كردم. قبل از آن كلاس نقاشي ميرفتم و تابلو ميكشيدم. شاغل بودم و درآمد مستقلي داشتم و براي آيندهام سرمايهگذاري ميكردم.
شخصيت محكمي داشتم و اجازه نميدادم كسي به من زور بگويد، ضمن اينكه با قدرت حريم خود را حفظ ميكردم. اما بعد از ازدواج تغييرات زيادي كردم. كارم را كنار گذاشتم تا شوهرم ناراحت نشود كه من به او نياز ندارم. سرمايهگذاري را سپردم به او و خود را شكننده و وابسته نشان دادم. خيلي زود حس كردم شوهرم دارد از من سرد ميشود و يكبار گفت: دلم براي آن طاهرهاي كه جسارت ميخواست با او همصحبت شوي تنگ شده است. انگار همه چيز را با ازدواج رها كردهاي. من عاشق آن طاهره بودم كه ميتوانست ملكه زندگي خودش باشد و به دنبال رشد و بالندگي خودش بود.
وفاداري تا هميشه
مريم ميگويد: به نظر من راز موفقيت زناشويي در وفاداري است. او وفاداري را اينگونه تفسير ميكند: نه هنگام دعوا نه هنگام آشتي همسرت را با كس ديگري مقايسه نكني. نه براي شوخي و نه به طور جدي از جذابيتهاي خواستگاران و دوستان سابقت براي او نگويي و افسوس نخوري.
نه در خواب و نه در بيداري رويا و حسرت كس ديگري را نداشته باشي و در تمام خانواده هيچ كس را به همسرت ترجيح ندهي، زيرا اين كار باعث ميشود براي رضايت شخص ثالث مشكلاتي را براي همسر خود پديد آوري. ممكن است ما والدين خود را بيشتر دوست داشته و محترم بشماريم، ولي وقتي ازدواج ميكنيم نفر اول زندگي ما بايد همسرمان باشد چه زن چه مرد اگر اين مسائل را رعايت كنند خوشبخت ميشوند.
وفاداري جزو بايدهاي زندگي مشترك است. درواقع يك مرد همسري را ميخواهد كه از صميم قلب به زندگي مشترك خود وفادار بماند. به اعتقاد خيليها تعهد به معناي وفاداري و اشتياق براي تلاش حتي در شرايط سخت زندگياست.
خوشزباني
از كلمات فاخر استفاده كنيد. به جاي اينكه به همسرتان بگوييد فلاني !!! ميتوانيد بگوييد عزيزم. جلوي ديگران حتما او را با پسوند آقا صدا كنيد.
مردان به شنيدن تعريف و تمجيد نياز دارند، بايد بدانند چه كارهاي خوبي انجام دادهاند و آنقدر همسر خوبي هستند كه عشق و قدرداني همسرشان را از آن خود كردهاند.
راز خوشبختی در زندگی زناشویی
ندگى زناشویى، تشکلى است که بر پایه محبت، بنا نهاده شده و این امر، نقشى حیاتى را در آن بازى مى کند؛ عنصرى که خداوند متعال از آن به عنوان نشانه اى از خود نام برده است. اگر چه اندکى از این سرمایه را خداوند در ابتداى زندگى زناشویى به زن و مرد عطا فرموده، ولى باید آن را چون نهالى دانست که لازم است حفظ و بارور شود.
محبت
محبت، انسان را به سوى همشکلى و همسانى با معشوق مى کشاند و این علاقه که در اعماق جان انسان است، باعث مى گردد تا محب به صورت محبوب در آید. همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد. اگر در انتخاب همسر، محور، ایمان و حب پروردگار باشد، مى توان امیدوار بود که این ازدواج، منجر به زندگى اى شود که هدف و شالوده آن، رسیدن به قرب الهى است و این که زن و مرد، هر دو تصمیم بگیرند که این عشق و علاقه زمینى را نردبانى سازند براى دست یافتن به رضاى پروردگار».
اکنون به چند روش براى ابراز محبت و افزایش مهر و عطوفت بین همسران، اشاره خواهیم کرد:
زن مطیع، فرمانرواى قلب شوهر است
یکى از مهم ترین و حیاتى ترین حس هایى که مردان به آن علاقه دارند، حس مالکیت و مدیریت است. از سوى دیگر، براى حفظ کیان خانواده، لازم است زنى که به زندگى و شوهر خود علاقه مند است، از شوهر خود اطاعت کند و بداند که اگر در تمام شئون زندگى، مطیع او باشد، مهرش چنان در دل مرد نفوذ مى کند که حاضر است براى زن و زندگى اش، هر فداکارى و ایثارى انجام دهد و بهترین حس ها را به همسر خود بدهد و بدین ترتیب است که هم مرد راضى است و هم زن.
زنان به کارهاى کوچکى هم که مردان برایشان انجام مى دهند، امتیاز مى دهند
اغلب مردان چنین تصور مى کنند که باید کارى بزرگ و حیرت آور براى همسر خود انجام دهند تا مورد تحسین و قدردانى او واقع شوند و این تصور، باعث مى گردد تا مرد دست به کارى نزند که خشنودى زن را برانگیزد؛ مگر زمانى که بتواند کار بزرگى انجام دهد؛ در حالى که زنان براى کارهاى به ظاهر کوچک مردان نیز امتیاز قائل هستند. براى مثال، یک مرد مى تواند براى سالگرد ازدواج یا تولد همسرش، یک متن محبت آمیز بنویسد و یا هدایاى کوچکى مانند عطر، شکلات یا شیرینى مورد علاقه همسر و یا گل تهیه کرده، به همسرش بدهد و آن گاه معجزه این کار خود را در ایجاد و افزایش علاقه بین خود و همسرش، به تماشا بنشیند.
محبت، مانند سیم برقى است که از وجود محبوب به محب وصل مى گردد و صفات محبوب را به وى منتقل مى سازد و این جاست که انتخاب محبوب، اهمیت مى یابد. به نظر مى رسد که همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد
اسم همسرتان را نیکو و به بهترین حالت صدا بزنید
به خاطر داشته باشید که اسم یک شخص براى او، شیرین ترین و مهم ترین کلمات در تمام زبان هاست. اشخاص به قدرى به اسم خود علاقه دارند که مى کوشند به هر قیمت که شده، در خاطرها بماند. یکى از موجبات جلب محبت، نام بردن اشخاص با عناوین احترام آمیز و اسم هایى است که طرف مقابل آنها را دوست دارد. بعضى همسران به اشتباه فکر مى کنند از آن جا که با همسر خود صمیمى هستند، لازم نیست اسم او را به احترام صدا بزنند؛ در حالى که باید به خصوص در بین افراد دیگر، اسم همسرتان را به نیکى ببرید. این کار، یکى از راه هاى جلب محبت همسران مى باشد. پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله نیز در حدیثى یکى از راه هاى جلب محبت افراد را صدا کردن و خواندن آنها به محبوب ترین نام هایى که دوست دارند، دانسته است.
آقایان، پیام هاى دیدارى را دریافت مى کنند و خانم ها پیام هاى شنیدارى را دوست دارند
مردان، زنانى را دوست دارند که به سلامت و زیبایى خود اهمیت مى دهند. زنان باید سعى کنند با برخى فعالیت هاى جسمانى، نظیر قدم زدن و نرمش، بر سلامت و زیبایى طبیعى و خدادادى خود بیفزایند تا بیشتر مورد توجه همسران خود قرار بگیرند. باید توجه داشت که اگر زنى، خود حس خوبى نسبت به خود نداشته باشد، همسرش به طبع نمى تواند حس خوبى نسبت به او داشته باشد؛ پس زن، باید زیبایى را از درون خود بجوید؛ صرف نظر از این که چقدر تلاش مى کند تا زیباتر به نظر آید. همواره این را باید به خاطر داشت که زیبایى، از درون تراوش مى کند. هنگامى که از درون، احساس خوبى داشته باشید، خوب از خودتان مواظبت کرده، عزت نفس زنانه تان را بیشتر مى کنید و یقیناً این در بیرون نیز نمایان مى گردد.
در مقابل، زنان، پیام هاى سمعى را بیشتر دوست دارند؛ مثل این که همسرشان به آنها بگوید تا چه حد آنها را دوست دارند و از آنها حمایت مى کند. پس مردان باید سعى کنند محبت نهفته در دل خود را با گفتن جمله «دوستت دارم» به همسرشان، آشکار و عیان سازند.
مردان باید روحیه همیشه متغیر و متموج زنان را درک کنند
مردان باید توجه داشته باشند که زنان، حالت متغیر دارند و روحیه شان مدام در حال تغییر است؛ گاهى شاد و گاهى بسیار غمگین، گاهى امیدوار و گاهى مأیوس و ناامید مى باشند. دانستن این نکته براى مردان، امرى مهم و ضرورى است. اگر مرد از این حالت زن آگاه باشد، هرگز از تغییر روحیه اى که یکى از علل آن، تغییرات هورمونى زن است، نگران نمى شود؛ بلکه سعى مى کند همسر خود را درک کند و به او کمک کند تا روحیه خود را باز یابد.
زنان شاد، خرسند و سرزنده، روشن کننده دل هستند
با خودتان تعهد کنید که باور داشته باشید در جایگاه خود، فرد قابل احترام و مهمى هستید. اگر عزت نفس نداشته باشید، به احتمال فراوان، هیچ کس دیگر هم به شما احترام نمى گذارد. عزت نفس، از صادق بودن با خود سرچشمه مى گیرد. ممکن است در ابتداى زندگى، ویژگى هاى جسمانى از اهمیت بیشترى برخوردار باشند؛ اما پس از مدتى، این اهمیت رنگ مى بازد و آن چه مهم و ضرورى است، ویژگى هاى شخصیتى زن است. زنانى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند. ناخرسندى و همواره از همه چیز شکایت کردن، مرد را خسته کرده، شور و نشاط زندگى را از او مى گیرد. یکى از راه هاى مهرورزى به مرد، این است که زن، دست از شکایت دائمى از زمین و زمان بردارد.
همان گونه که مردان مى توانند با جمله دوستت دارم، قلب همسر خود را تسخیر سازند و او را صاحب حسى خوشایند کنند، زنان نیز مى توانند با گفتن جملاتی مثل «من در کنار تو آرامش مى یابم» یا «خیلى خوشحالم که مى توانم به تو تکیه کنم»، مرد را سرشار از عشق و محبت کنند و او را بیش از پیش، به خود علاقه مند سازند
براى زن خود، حق ناراحت شدن قائل باشید
اگر شما یک مرد هستید، باید به این نکته توجه داشته باشید که زن ها وقتى حاضرند به حرف هاى شما گوش بدهند که برایشان حق ناراحت شدن قائل باشید. یکى از شیوه هاى رایج شروع کردن دعوا بین همسران، بى اعتبار دانستن احساسات و افکار زن است. وقتى مرد مى گوید: «آخه واسه چى ناراحتى» یا «این که ناراحتى نداره» و یا «این موضوع این قدر مهم نیست»، براى زن خیلى گران تمام مى شود و زن، این چنین تلقى مى کند که نمى تواند حتى از احساسات خود صحبت کند.
1. بدانید که چه چیزی شادتان میکند. هرکسی برای رسیدن به شادی و خوشبختی نیازهای خاصی دارد و چیزی که باعث شادی یک نفر میشود، ممکن است برای دیگری اینطور نباشد. باید با خودتان بیشتر آشنا شوید و نگران این نباشید که امیال و خواستههایتان با همنوعانتان متفاوت است یا خیر.
2. برای رسیدن به اهدافی که باور دارید شادتان میکنند، برنامهریزی کنید. وقتی اهدافتان را دنبال میکنید، روحیه بهتری خواهید داشت و بخاطر دنبال کردن چیزی که برایتان اهمیت دارد، احساس بهتری به خودتان پیدا خواهید کرد.
3. دور و برتان را با آدمهای شاد پر کنید. وقتی اطرافتان پر از آدمهای ناامید و افسرده باشد، خیلی راحت دچار افکار منفی میشوید. برعکس، وقتی دور و بر آدمهای شاد باشید، روحیه مثبت آنها در شما نیز اثر خواهد گذاشت.
4. وقتی چیزی خوب پیش نمیرود، به جای افسوس خوردن به دنبال راهحل باشید. افراد شاد و خوشبخت اجازه نمیدهند که موانع زندگی بر روحیه آنها تاثیر بگذارد زیرا میدانند که با کمی فکر کردن میتوانند وضعیت موجود را به نفع خود تغییر دهند.
۵. هر روز چند دقیقه به چیزهایی که شادتان میکند فکر کنید. این چند دقیقه فرصت لازم برای متمرکز شدن روی نقاط مثبت زندگی را به شما میدهد و شما را به خوشبختی و شادی طولانی میرساند.
۶. همچنین خیلی مهم است که هر روز زمانی را به انجام کار خوب برای خودتان اختصاص دهید. چه مهمان کردن خودتان به یک ناهار خوشمزه باشد، چه یک حمام طولانی گرم، یا صرف کردن زمان بیشتری برای ظاهرتان، با این کارها روحیهتان بسیار بهتر خواهد شد.
۷. پیدا کردن نکاتی خندهدار در موقعیتهای مختلف راهی برای رسیدن به شادی و خوشبختی است. بااینکه زمانهایی وجود دارد که نیازمند این است که جدی باشید، اما در مواقع مناسب راهی برای شوخی و شوخ طبعی پیدا کنید تا همه چیز برایتان مفرحتر به نظر برسد.
۸. حفظ سلامتی یک راه عالی دیگر برای رسیدن به خوشبختی است. داشتن اضافه وزن یا نخوردن غذاهای سالم و مغذی میتواند تاثیری منفی بر روحیه شما داشته باشد. علاوه براین، ورزش یکی از راههای شناختهشده برای تولید اندورفین در بدن است که مسئول ایجاد احساس شادی است.
۹. و آخر اینکه، خیلی مهم است که درک کنید شما شایسته خوشبخت شدن هستید. آنهایی که باور دارند لیاقت خوشبختی را ندارند، به طور ناخودآگاه، تلاششان برای دست یافتن به خوشبختی را خراب میکنند. در صورت لزوم هر روز به خودتان بگویید که لیاقت شاد بودن را دارید و به راهکارهایی برای رسیدن به شادی و خوشبختی فکر کنید.
تعریف خوشبختی بسیار دشوار است اما اکثر افراد میدانند که شاد و خوشبخت هستند یا خیر. افراد زیادی باور دارند که خوشبختی شکلی از شانس است و بعضی افراد سرنوشتشان این است که شاد و خوشبخت باشند، درحالیکه در سرنوشت بعضی دیگر بدبختی نوشته شده است. حقیقت این نیست. همه آدمها میتوانند با بکارگیری این نکات به موفقیت و شادی در زندگیشان دست یابند. بااینکه این نکات بسیار جزئی و ساده بودند اما کمکتان میکنند هر روز قدم جدیدی برای رسیدن به خوشبختی بردارید.